بهمبری

می‌شهر

نگاهی به نقش خانه‌های بهداشت روستائی در گیلان؛ خانه‌های بهداشت و زنان

نگاهی به نقش خانه های بهداشت در گیلان بهداشت زنان

خانهٔ بهداشت کوچک‌ترین واحد بهداشتی درمانی شبکه‌های بهداشتی درمانی است که در روستاهای کشور وجود دارد. در هر خانهٔ بهداشت یک یا چند بهورز کار می‌کنند. وظیفهٔ بهورزان ارائۀ کلیۀ خدمات بهداشتی قابل ارائه در مرکز بهداشت به جمعیت تحت پوشش است. هر چند خانهٔ بهداشت، تحت پوشش یک مرکز بهداشتی درمانی فعالیت می‌کنند. 

درحال حاضر ۲۹ درصد جمعیت کشور در روستاها ساکن هستند و بدون توسعۀ روستا، توسعۀ شاخص‌های سلامت روستائیان نیز ممکن نیست. از مهمترین نقش‌های خانه‌های بهداشت، آموزش بهداشت است و بهورزان وظایفی چون سرشماری سالانه و ثبت اطلاعات، آموزش بهداشت عمومی و آموزش تنظیم خانواده و مراقبت‌های تغذیه‌ای، واکسیناسیون و ایمن سازی نظارت برموازین بهداشت حرفه‌ای و غربالگری جمعیت تحت پوشش یا گروه‌های سنی، جنسی و شغلی خاص در زمان‌های معین یا به صورت مستمر به عهده دارند. 

در این یادداشت مختصراً به نقد نقش خانه‌های بهداشت و سلامت زنان در استان گیلان پرداخته‌ایم. بهداشتی که شامل مراقبت‌های دوران بلوغ، مراقبت‌های بهداشتی خانواده، مشاوره و ارائۀ برنامۀ تنظیم خانواده، پیشگیری از بارداری و وسایل و آموزش‌های مربوط به آن، نحوۀ زایمان، مراقبت‌های پس از بارداری برای مادر و کودک و معاینات و آزمایش‌های مربوط به سلامت جسمی و جنسی زنان (معاینۀ دوره‌ای پستان برای آگاهی از وجود سرطان و تست پاپ اسمیر که باید بطور منظم و سالانه برای زنانی در محدودۀ سنی ۴۰ سال به بالا انجام شوند) بررسی و آزمایش تراکم استخوان برای سنین بالای ۴۰ سال و مسائل مربوط به یائسگی و عوارض آن، مراقبت‌های بهداشت حرفه‌ای بخصوص برای کارگران و کشاورزان، مراقبت‌ها و آموزش‌های مربوط به بیماری‌های آمیزشی و سوءمصرف مواد مخدر است. 

در خانه‌های بهداشت از برنامه‌ای برای مراقبت‌های دوران بلوغ خبری نیست و ظاهراً این امر به خود خانواده‌ها سپرده شده است. مراقبت‌های بهداشتی خانواده شامل تهیه بروشور و کتاب‌هایی در زمینۀ مراقبت‌های پیشگیری از بیماری‌هایی همچون سکتۀ مغزی، قلبی و سرطان است. که با توجه و بررسی محتوای کتاب‌ها و بروشورهای آموزشی نکتۀ مهمی که جلب توجه می‌کند نثر و محتوای نسبتاً سنگین آنها با توجه به میزان سواد روستاییان است؛ آموزش‌ها و مراقبت‌ها شامل موارد پیشگیری از بارداری برای زنان متأهل - البته با شرایط خاص - است. زنانی که بیماری دارند و یا بارداری برایشان خطرناک است. و یا فرزند شیرخوار زیر ۲ سال دارند. خدمات شامل ارائۀ قرص، آمپول و IUD و کاندوم است. برای زنان بالاتر از ۳۵ سال استفاده از قرص به شرط بالا نبودن فشار خون و سالم بودن نتیجۀ آزمایش خون از نظر چربی و دیابت، تجویز می‌شود. از دیگر مراقبت‌های بهداشتی مربوط به زنان، معاینۀ منظم و دوره‌ای پستان و نواحی اطراف آن برای آگاهی از وجود توده‌های بدخیم یا خوش خیم است. در خانه‌های بهداشت، زنان خود باید از بهورزان آموزش صحیح معاینۀ پستان را درخواست کنند، و در صورت وجود هر مشکلی به پزشک ارجاع می‌شوند و معمولاً جزو برنامه‌های متداول و سالانه نیست. مسألۀ مهم دیگر انجام منظم و سالیانۀ تست پاپ اسمیر که برای تشخیص به موقع و زود هنگام سرطان دهانۀ رحم انجام می‌شود است. تنها در برخی از مراکز بهداشت شهری، این نمونه‌گیری انجام می‌شود که در آن صورت نیز مراجعه کننده خود باید نمونه را به آزمایشگاه تحویل دهد. این مسأله در روستاها علاوه بر اینکه هزینه‌ای را به زن روستایی تحمیل می‌کند، خود ملزوم حضور زن روستایی در شهر است که برای زنان برخی روستاها و خصوصاً روستاهای دورافتاده دراستان، امری مشکل و گاه غیرممکن است. زیرا زیست یک زن روستایی به گونه‌ای نیست که صرفاً برای تست و در حالیکه هنوز بیماری رخ نداده چنین هزینه‌ای را به خانواده تحمیل کند. موضوع دیگر بررسی تراکم استخوان است که (با وجود شیردهی در مادران بطور خاص و برای زنان بطور کل) بسیار ضروری و لازم است که هیچ توصیه و راهکار و دستورالعملی برای آن نیز ارائه نمی‌شود. 

توجه به تغذیه و سلامت زنان یکی دیگر از مواردی‌ست که در خانه‌های بهداشت باید مورد توجه بهورزها قرار گیرد. اما فقط در برخی از مراکز بهداشت برای زنان قرص ویتامین D تجویز می‌شود یا و وزن و قد و فشار خون کنترل شده و در صورت لزوم توصیه و راهکار ارائه می‌گردد. از بررسی و نحوۀ مواجهه با یائسگی و راهکار و آموزش برای مقابله با مشکلات خاص این دوران هیچ اثری نیست و بیشتر تمرکز بر روی تشویق به فرزند آوری حتی پس از چهل سالگی (تا ۴۲ سال) است. 

از دیگر موضوعات مورد بررسی، مراقبت‌های بهداشتی حرفه‌ای است که با توجه به شرایط استان گیلان و وجود زنان کارگر و کشاورز فعال، مهم و ضروری‌ست. متأسفانه هیچ خدمات ویژه و خاصی برای این گروه در نظر گرفته نشده است و با این گروه همانند دیگر مراجعین به خانه‌ها و مراکز بهداشت برخورد می‌شود. بیماری‌ها و آسیب‌دیدگی‌هایی که در اثر فعالیت این زنان در شالیزار و باغات به جسم آنان وارد می‌شود، از نگاه خانه‌ها و مراکز بهداشت استان دور مانده است. استفاده از انواع کودهای شیمیایی که منجر به بیماری التهاب اطراف ناخن - که در زبان گیلکی به آن (تیۊل فیرشه) می‌گویند - و به دلیل تشکیل آبسه - مخصوصاً هنگام وجین - درد شدیدی دارد، از دیگر مشکلات مربوط به این گروه از زنان است. مشکلات گوارشی زنان شالیکار که به علت خم شدن طولانی در حین فعالیت کشاورزی دچار برگشت غذا می‌شوند که می‌تواند به سرطان مری و ناراحتی‌های دیگر در معده منجر شود؛ و تب برنج که در صورت آلوده بودن آب شالیزار به بدن کشاورزان منتقل شده وآنها را بیمار می‌سازد، از جملۀ بیماری‌هایی‌ست که بر اثر عوارض ساعت‌ها کار روزانه در مزارع و باغات مرطوب استان، زنان کشاورز را درگیر می‌کند. 

گونۀ دیگری از این بیماریهای زنان کشاورز، بیماری‌های مفاصل است که به دلیل ویژگی‌های سیستم هورمونی زنان و یائسگی، کار سنگین و طاقت فرسا، ایستادن طولانی مدت در گل و لای شالیزار، زنان همواره در معرض فرسایش، مفصلی یا آرتروز قرار دارند و بیشتر به مفصل زانو آسیب می‌زند. و همچنین انواع عفونت‌های واژینال و بیماری‌های قلبی که بر اثر سنگینی و فشار کار زیاد بوجود می‌آیند و... را هم می‌توان در زمرۀ بیماری‌ای زنان برشمرد که متاسفانه در مراجعه به خانه‌های بهداشت روستایی هیچ خدمات ویژه و خاصی اعم از مشاوره، آگاهی و مراقبت، تجویز دارو و توصیه‌های بهداشتی یا آموزشی در موردشان پیشبینی نشده و ارائه نمی‌شود. بیماری‌ها و آسیب‌دیدگی‌هایی که در اثر فعالیت‌های این زنان در شالیزار و باغ‌ها به جسم آنان وارد می‌شود از نگاه خانه‌ها و مراکز بهداشت دور مانده است. 

مشکل آنجا بیشتر به چشم می‌خورد که گاهی دیده شده بعضی از زنان برای پیشگیری از این دردها دست به دامن مواد مخدر می‌شوند تا اندکی از دردهای خود بکاهند و با آن مسکن قوی بتوانند ساعات بیشتری را کار کنند. از طرفی هیچ آموزش و راهکار و مشاوره‌ای برای زنانی که دچار سوءمصرف مواد مخدر هستند، در این مراکز و خانه‌های بهداشت ارائه نمی‌شود. و بهداشت و سلامت جسمی و روحی آنان از دیدگان پایه‌گذاران نظام بهداشت در شهرهای کوچک و روستاها دور مانده است. بیماری‌های آمیزشی و انتقال آن از طریق رابطۀ جنسی کنترل نشده از موارد دیگر مربوط به بهداشت زنان است که متأسفانه در خانه‌ها و مراکز بهداشت هیچ آموزش و راهنمایی در مورد آن به زنان داده نمی‌شود. شناخته شده‌ترین این بیماری‌ها بیماری ایدز است که در عصر جدید نقشی برجسته در به خطر انداختن سلامتی بشر در سراسر جهان ایفا می‌کند؛ بنابراین آگاهی زنان دربارۀ پیشگیری از ایدز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. چرا که سلامت و بهداشت زنان در زمینۀ بهداشت و سلامت خانواده در مقیاس کوچک و بهداشت و سلامت جامعه را در مقیاس بزرگ به همراه خواهد داشت. 

در سال ۱۳۸۹ در استان گیلان از هر صد نفر ۱۵ - ۲۴ سال ۶۱/۸ درصد و از هر صد نفر با میانگین سنی بین ۱۵ تا ۵۴ سال ۸۲/۵ درصد آگاهی صحیحی در باره پیشگیری از ایدز داشتند؛ که با توجه به این که این آمار در کشور به ترتیب ۹۱/۶ و ۱۳/۹ است، نشان دهندۀ کمبود آموزش و آگاهی در این زمینه بخصوص در ردۀ سنی پر خطر ۱۵ تا ۲۴ سال است. با وجود اینکه در وبسایت رسمی وزارت بهداشت از وظایف مراکز بهداشت، ارائه خدمات دندانپزشکی یا تزریقات و دارویی در بعضی مراکز هم نام برده شده، اما این مراکز در روستاهای استان گیلان مشخص نشده‌اند. که این موضوع می‌تواند یافتن مراکزی با مشخصات فوق را سخت کند. با توجه به افزایش استفاده از گوشی‌های تلفن همراه و اینترنت در روستاها، ثبت مراکز و خانه‌های بهداشت روستایی روی نقشۀ راهنمای آنلاین و تشویق مراجعه کندگان به استفاده از شبکه‌های اجتماعی مجازی، می‌تواند راهی ساده و سریع برای ارتباط بیشتر زنان روستایی با بهورزها و خانه‌های بهداشت باشد. 

طبق بررسی‌های انجام شده و با وجود اینکه بین سال‌های ۹۰ - ۱۳۵۷ میزان خانه‌های بهداشت روستایی استان گیلان طی پانزده سال روندی سینوسی داشته - به عبارت دیگر از سال ۱۳۸۰ – ۱۳۵۷ تعداد مراکز خانۀ بهداشت، کاهش، و در سال‌های ۱۳۹۰ – ۱۳۸۵ تعداد مراکز خانۀ بهداشت روستایی افزایش، یافته است - بنظر می‌رسد لازم است به افزایش توان کیفی این مراکز مهم بهداشتی با توجه به جامعۀ هدف آنها و با تمرکز بیشتر بر نیازهای بهداشتی و مراقبت‌های ویژۀ زنان نیز پرداخته شود.

این یادداشت برای نخستین بار در شمارۀ ۱۳ ماهنامۀ گیلانˇاؤجا منتشر شده. 

کارˇ زاکان

کودکان کار
خرداد ماهˇ آخری رۊزان بۊ؛ محصلان خۊشانˇ امتحانأ بده‌بید ؤ منتظرˇ خۊشانˇ نتیجه ایسه بید. می کۊچی پسر خئلی زمت بۊ کی می گۊشˇ مئن خاندی مدرسه امتحاناتˇ پسی خأیه بشه کارˇ سر. تازه ۲۱ ساله بۊبؤسته بۊ. هرچی من ؤ أنˇ آقاجان أنˇ مره صحبت بۊکۊدیم فایدهیی ناشته. امه‌ره گۊفتی خأیه خۊ پۊلانه جمعأکۊنه ؤ خؤره کفش ؤ لیواس بیهینه. ولی من دانستیم که بیشتر أنˇ هدف کارˇ سر شؤنˇ جا اینه کی بتانه خؤره مؤبایل بیهینه. آخه همیشه مره گۊفتی که همه‌تا أنˇ دۊست ؤ رفیقان مؤبایل دأرید ؤ من نارم. أنˇ پئر بنده‌خۊدا ایتا کارگره ؤ نتانه أنˇ ره مؤبایل بیهینه. أخه می زای هر مؤبایلی هم قبۊل ناره... أنˇ پئره بسپؤردم اگه جایی می پسرˇ ره کار پیدا بۊبؤسته مؤخالفت نۊکۊنه. منم دۊست ؤ آشنایه بسپؤردم ایتا کار أنؤ ره پیدا بۊکۊدید مره خبرأکۊنید. 

دۊ سه رۊز پیشتر که بۊشؤ بۊم خرید. ایتا هف هش ساله پسرزای بیدئم کی یک عالم دسمال کاغذی أنˇ دسˇ مئن دۊبۊ ؤ أ دۊکان اۊ دۊکان شۊیی تا خۊ دسمالانه بۊفرۊشه. خئلی ریزه-میزه بو. می دیل بۊسؤخت. زای به أن سن ؤ سال فقط با درس بخانه ؤ تفریح بۊکۊنه. چره واستی پۊلˇ واسی صبح تا غۊرۊب بیرۊنˇ خانه بچرخه ؤ کار بۊکۊنه؟ أنˇ ره خئلی زۊده کی واردˇ اجتماع ببه. اجتماعی کی همه جۊر آدم اۊنˇ مئن ایسه‌ید. جۊلؤتر ایته چادری دؤخترزای بیدئم کی گۊلدان فۊرؤختی؛ می جۊلویه بیگیفت ۊ بۊگؤفت خاله جان گؤلدان نخایی؟ أنه نگاه بۊکۊدم؛ أنˇ سرمچه شیرین بۊ. بۊگؤفتم چن سال داری؟ بۊگؤفت یازده. چن تا گۊلدان بیهئم. بۊگؤفتم از کؤیه آیی؟ بۊگؤفته خارجˇ شهرˇ جا مینیبۊسˇ مره آیم. بۊگؤفتم تنهایی؟ بۊگؤفت أهأ. می پئر کارگره، نتانه امی مخارجه فارسانه. می مار گۊلدان چاکۊنه ؤ منم انˇ ره فۊرۊشم. أگه هر شب گۊلدانانه نۊفرۊشم می مار مره دعوا کۊنه ؤ گاگلف مجبۊرم تا ۱۰ شب بمانم تا همه تا ره بۊفرۊشم. 

جایی بخانده‌بۊم کی نصفˇ گیلانˇ کارˇ زاکؤن، ۸ تا ۱۸ سال داریدی ؤ در معرضˇ خشونت قرار داریدی... تازه واستی وشتایی ؤ تشتایی ؤ لیواس ؤ کفشˇ نامۊناسب ؤ در معرضˇ انواعˇ خطران ؤ بیماریان قرار گیفتنم تاب باورید، تا بتانید خۊشانˇ کاره ادامه بدید. بفأمستم چره چادر دۊکۊده. أنه بۊگؤفتم تره خئلی مراقب ببۊ. مره ایه قشنگˇ لبخند بزه بۊشؤ. هر وخت أنˇ دیم ؤ خنده می خاطر أیه می دیل آتیش گیره ؤ أنˇ ره دۊعا کۊنم تا ساقˇ سلامت بمانه. 

رۊزنامه مئن بخانده‌بوم که ۱۱۰ هزار زای شناسایی بۊبؤستن کی تحصیلˇ جا محرومین، کی فقط نصفˇ اۊشان تحتˇ حمایت قرار بیگیفتن... درحالی کی دۊ میلیۊن کارˇ زاک ایرانˇ مئن ایسأ. تازه بینویشته بۊ أ آمار رسمیه ؤ حۊدۊدˇ هف میلیۊن زاکˇ کارگر دأریم. کارˇ پنهانی زاکان کی مزارع ؤ باغانˇ دۊرۊن خۊشانˇ خانواده’ یاور بیدی ؤ پیله‌ترانˇ پابپا کار کۊنیدی. یا خۊشانˇ خانواده کارگاهˇ دۊرۊن کار کۊنیدی ؤ هرگز أشانˇ حق ؤ حۊقۊق پرداخت نیبه. اۊشانˇ جا بدتر، مۊهاجرانˇ زاکانیدی کی حۊدۊدˇ نصفˇ أ کارˇ زاکانه تشکیل دهیدی. افغانستان ؤ پاکستانˇ زاکان کی مجبۊریدی خۊشانˇ خانواده’ کۊمک گۊدنˇ وأسی مۊهاجرت بۊکۊنید. حتی قانۊن ؤ بهزیستی‌م نتانه أشانه حمایت بۊکۊنه، چۊن شناسایی مدرک ناریدی. زاکانی کی مجبۊرید خۊشانˇ پئر ؤ مارˇ اعتیادˇ وأسی ؤ زیندگی ره پۊل ؤ ایته سرپرست نأشتنˇ وأسی، هر کاری بۊکۊنید. کارگاهانˇ میان ایپچه دسمؤزدˇ همرأ کار کۊدن تا فال ؤ آدامس فۊرۊشی ؤ واکسی ؤ... زاکانی کی زاکی ؤ بچگی نۊکۊنیدی ؤ معلۊم نیه آینده مئن چی أشانˇ رافا ایسأ، چۊن نأ سواد ؤ مدرک داریدی نأ بقایده بهداشت ؤ آمۊزش. زاکانی کی خئلی زۊد پیله بیدی ؤ اجتماع خۊ زشتˇ دیمه زۊد أشانه نیشان دهه. خئلی زۊد قبلˇ أنکی أشان -چی جسمی ؤ چی رۊحی- آماده’ بید... خئلی تلخه.

کودک کار

پ.ن:
عکس‌ها برگرفته شده از آلبوم کودکان کار در ایران اثر احمد زاهدی.
این یادداشت برای نخستین بار در شمارۀ ۱۳ ماهنامۀ گیلانˇاؤجا منتشر شده. 
برای اطلاع از چگونگی خواندن و نوشتن با رسم‌الخط گیلکی اینجا را ببینید.

شمارۀ ۲۱ ماهنامۀ گیلانˇ اؤجا به همراه یاور منتشر شد!

شمارۀ ۲۱ ماهنامۀ گیلانˇ اؤجا به همراه یاور منتشر شد

شمارۀ ۲۱ اؤجا، شهریور و مهر ۹۷ منتشر شد. در این شماره می‌خوانید: «درد را درمان کجاست؟!» سرمقاله‌ای پیرامون بحران بهداشت و درمان در استان گیلان؛ نقد روند خصوصی‌سازی درمان و اینکه این روند چگونه پیش رفت و چه بلایی بر سر مردم ایران آورد؟ راهِ حل و موانع پیش روی مردم و...

سپس در یادداشت کارگری «گامی به پیش» می‌خوانیم که چرا باید از کارگران متشکل بیاموزیم، و چگونه به پراکندگیها پایان بخشیم! در این یادداشت با طرح و تحلیل انتقادی مطالبات کارگران هفت‌تپه و اعتصابات اخیر، به موانع پیش روی تشکلیابی مستقل کارگران پرداخته شده است. و به موازات آن مقدمه‌ای بر سلسله یادداشت‌هایی در معرفی و تشریح «شورا» که از این پس در اؤجا منتشر خواهد شد، با عنوان «شورا چیست؟!» آمده است. 

مصاحبه با یکی از پرستاران استان گیلان پیرامون بیمۀ سلامت با عنوان «کار مضاعف، حقوق ناعادلانه» و یادداشتی دربارۀ تجربۀ کنترل کارگری در کارخانۀ چینی خزر، از دیگر مطالب شمارۀ ۲۱ ماهنامۀ اؤجا است.

در بخش خبری-گزارشی «صورت وضعیت» مطالبی پیرامون: بهداشت و درمان بخش‌های عمارلو و خورگام رودبار، تعدیل نیرو در شرکت‌های بزرگ استان، انتصاب زنان در پست‌های مدیریتی، ورزش زنان، بحران کودکان کار و مصائب دامداران، همچنین بحران زباله در استان، واردات برنج و چای و ابریشم، مسألۀ سد سازی و بحران سیل اخیر؛ به علاوۀ گزارش اعتصاب و اعتراضات کارگری در ایران پوپلین، پرندک خزر و کاشی گیلانای منجیل، چوکای تالش و صنایع چوب اسالم، به همراه بیانیه‌ها و مطالبات کانون صنفی فرهنگیان گیلان و نگاهی به مشکل پرداخت هزینۀ درمان کارگران و بازنشستگان در گیلان و مشکلات اساتید حق‌التدریسی دانشگاه‌ها را می‌توانید بخوانید.

در بخش دیگر ماهنامۀ اؤجا چند شعر و یادداشتی ادبی با عنوان «سه حلقۀ یک داستان» منتشر شده است. و در ادامه ترجمه‌ای دربارهٔ تجربه‌ای اجتماعی‌ که در روژاوا در جریان است با عنوان «سوسیالیسم در سه کانتون» آمده.

یادداشت گیلکی «می شهر» هم از نویسندۀ این وبلاگ در این شماره منتشر شده است.

و همراه با یادداشتی دربارۀ مصائب کارگران ساختمانی نیز پایان بخش مطالب شمارۀ ۲۱ ماهنامۀ گیلانˇ اؤجا هستند. 

شمارۀ ۲۱ ماهنامۀ گیلانˇ اؤجا در ۱۶ صفحه به قیمت ۳۰۰۰ تومان عرضه شده است.

یاور ویژه نامۀ زنان ماهنامه گیلان اؤجا

ماهنامۀ گیلانˇ اؤجا همراه با شمارۀ ۲۱ ضمیمۀ ویژۀ زنان با نام «یاور» هم منتشر کرده است.

این نشریۀ ویژۀ زنان استان گیلان است و به مسائل زندگی و معیشت زنان استان، از دریچۀ نگاه زنان می‌پردازد.

در این ویژه نامۀ که به عنوان ضمیمۀ شمارۀ ۲۱ اؤجا منتشر شده می‌خوانید: «تجربۀ شیرین یک کار و تلاش مشترک»، «چالشهای پیش روی زنان در بحران اقتصادی»، «آموزش دختران گیلان در بستر حرکتهای مردمی»، «صدای زنان»، «نگاهی به وضعیت دختران دانش‌آموز»، «هوشیاری و اتحاد زنان روستای جانکبر» و شعر و داستان به زبان گیلکی و...

یاور در ۱۶ صفحه به قیمت ۳۰۰۰ تومان در دسترس علاقه‌مندان است.


مراکز پخش:

آستارا:

نوشت‌افزار رومینا. خیابان فارابی. روبروی هلال احمر.

املش:

مطبوعاتی محبی. خیابان شهید بهشتی.

بندر انزلی:

مطبوعاتی بوعلی. خیابان سپه (بازار سپه)

نمایندگی مطبوعات. میدان اصلی شهر

دفتر فنی مهراز. جنب دانشگاه آزاد طالب‌آباد

کتابفروشی قصر دانش نوین. خیابان نواب

تالش:

مطبوعاتی بیرامی.

رستم‌آباد:

بلوار بهشتی. نمایندگی مطبوعات رستم‌آباد.

رودسر:

مطبوعاتی غلامی. میدان شهرداری.

کتابفروشی دهخدا. میدان شهرداری.

رشت:

نشر گیلکان. خیابان انقلاب (حاجی‌آباد). 

کتابفروشی ماه نو. میدان سرگل.

کتابفروشی آسمان. خیابان امام خمینی.

کتابفروشی فرازمند. خیابان امام خمینی. ابتدای پیاده‌راه.

کتابفروشی‌بدر. گلسار. روبه‌روی ادارۀپست

کلاچای:

مطبوعاتی حسینی. میدان امام خمینی.

لاهیجان:

نمایندگی کیهان. خیابان انقلاب.

کتاب فرازمند. روبروی باغ ملی.

خانهٔ کتاب. خیابان نیما.

لنگرود:

شهر کتاب لنگرود. جنب منبع آب. 

کتابفروشی میرفطروس. خیابان بهشتی.

مطبوعاتی علیزاده. روبه‌روی کفش بلا.

تهران:

کتاب نیما. میدان انقلاب. خیابان کارگر جنوبی. 

نشر اختران. خیابان انقلاب. بازارچه کتاب. 

کتابفروشی نشر چشمه. خیابان کریم‌خان.

دوستان ساکن تهران، مازندران و گلستان و... که مایل به تهیه شماره‌های پیشین و یا توزیع گیلانˇ اؤجا هستند با نشریه تماس بگیرند. 

نشانی: جادۀ انزلی - رشت، سه راه حسن رود، نبش کوچۀ وحدت ۱۷، پلاک ۳۳۳ 

تلفن تحریریه:  ۴۴۴۰۳۵۷۱ – ۰۱۳  

مکاتبات:  بندر انزلی. صندوق پستی: ۱۱۱۹ - ۴۳۱۴۶

ایمیل: awjamag@gmail.com

زنان روستایی ستون اول خانواده؛ روایت زندگی«نورجهان» و «گل بانو»

زنان روستایی گیلان

زنان روستایی شاید فرصتی برای حضور در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی را نداشتند اما در عمل نشان دادند که از پس هر سختی بر می‌آیند و در هر زمانی که به وجودشان نیاز باشد فارغ از جنسیت همراه و هم گام می‌شوند و ثابت کردند که ستون اول خانواده هستند.

به گزارش ایسنای گیلان، روز جهانی «زن روستایی» بهترین بهانه برای سفر به یکی از روستاهای استان گیلان بود، راهی جاده شدم و مقصدم یکی از دورترین روستاهای استان در شهرستان رودبار شد که بعد از طی مسافت 5 ساعته حوالی عصر به این روستا رسیدم.

با قدم زدن در روستا بوی پخت نان مطبوع مشام را نوازش داد که این خود می‌توانست بهترین منشأ روایت تلاش زنان روستایی باشد و با گرفتن رد دود به تنوری رسیدم که دو مادر روستایی مشغول پخت نان بودند، با خنده و گشاده رویی «نان» داغی را از تنور درآوردند و همین تعارف شان آغاز گر گفت‌وگوی شنیدنی بود.

«نورجهان» و «گل بانو» دو همسایه‌ای هستند که به سبب تنهایی، در امورات مختلف نظیر پخت نان، رفت و روب منزل، تمیز کردن برنج، یادآوری مصرف دارو و... به یکدیگر کمک می‌کنند؛ گل بانو از کودکی به دلیل بیماری سرخجه بینایی‌اش را از دست داده و همواره این امر باعث نشد که وی از دیگر زنان روستایی عقب بماند.

«نورجهان» مادر 68 ساله‌ای که دارای هفت فرزند است و تمامی فرزندانش بعد از تحصیل و ازدواج در شهرهای مختلف استان ساکن شدند و همسرش هم پنج سال پیش فوت کرده است .«گل‌بانو» این بانوی روشندل فرزندی ندارد و همسرش و تعدادی از اعضای خانواده‌اش هم در زلزله سال 69 فوت کرده‌اند.

لبخند بی دریغ، صداقت بیان و تعارف بی‌ریا ویترین این دو بانوی مهربان بود که برجسته‌ترین خصلت زنان روستاست. وقتی در خصوص علت حضورم در روستایشان گفتم، لبخند ناشی از خجالت اینکه چیزی برای گفتن نداریم، چهره‌های پر چین صورتشان را که هرکدام بازگو کننده داستان‌هایی بود، فراگرفت.

نورجهان، اولین فرزند از خانواده 14 نفره بوده که همین امر سبب انتخاب نامش شد، وی به جهت اینکه اولین فرزند خاندان محسوب می‌شد و نور و امید را به خانه آورده بود، "نورِ جهان" نام گرفت. وی تا قبل از ازدواج در کارهای خانه و امورات منزل و نگهداری فرزندان کمکیار مادر بوده و سرانجام در سن 17 سالگی با پسری که میرزا و مکتب رفته بود، ازدواج می‌کند و پس از ازدواج هم در مزارع گندم، جو، عدس، باغبانی و دامداری همراه و همیار همسرش بوده و علاوه‌بر این به امورات فرزندان رسیدگی می‌کرده است.

نورجهان در عین بیان خاطراتی از «کار در مزرعه»، «باغبانی»، «دامداری»، «تولد فرزندان»، «فرزندپروری»، «آشپزی»، «فروش محصولات برای کمک به اقتصاد خانواده» و... با هر «پنجه کَشی» (نوعی نان محلی) که به دیواره تنور گداخته می‌زند، گویا به گذشته سفر می‌کند.

گل بانو هم در کنارش خمیر را در اندازه‌های مشت دست چانه گیری می‌کند و با وردنه چوبی آن را که در زبان محلی «مَرزِه» می‌گویند، پهن می‌کند، تا نورجهان خمیر را به تنور سرخ بچسباند.

در این فاصله که نورجهان برای آوردن چای به خانه می‌رود، گل بانو از کمک‌های نورجهان به وی می‌گوید که این روزها به دلیل کهولت سن و با وجود نداشتن خواهر و برادر، نورجهان و دیگر زنان روستایی خواهری را در حقش ادا می‌کنند و جویای احوال و اموراتش می‌شوند. وقتی چای اصل لاهیجان را در محیط تنور گداخته با عطر نان و پنیر محلی صرف کردیم، گل بانو برای رسیدگی به گاو و گوساله تازه زاده شده‌اش، تنور را ترک کرد و مجالی پیش آمد تا با وی همراه شوم.

دست به دیوار تنور گذاشت و با تبحر خاصی موانع مسیر را رد کرد تا به طویله‌ای که پشت خانه کاهگلی‌اش بود، رسید. با مهارت خاصی و بدون هیچ مشکلی کارش را انجام داد. سپس ازم خواست تا باغچه‌اش را هم ببینم، باغچه‌ای که گوشه ای از آن انواع سبز‌ی‌های محلی و خوردنی چشم نوازی می‌کرد و در گوشه دیگر درخت گردو، سیب و آلبالو کاشته بود. گل‌بانو در حین آبیاری باغچه‌اش، یکایک محصولاتش را معرفی می‌کرد و می‌گفت این ریحان را برای نورجهان کاشته‌ام، آن جعفری و اسفناج برای جواهر است که خریدهایم را انجام می‌دهد، بخشی از گردوهای درخت انتهای باغ را هم باید به ابوذر بدهم که برایم هیزم تهیه می‌کند.

هوای ابری و زمین مه گرفته، تاریکی هوا، سختی مسیر برگشت را حکایت می‌کند اما هنوز شنیدنی‌ها زیاد است که با اصرارهای بی ریای این دو مادر مهربان، شب را مهمان منزل پر رونق شان می‌شوم. گل بانو با صبوری، رئوفی و صداقتش از ما خواست که امشب را در خانه وی بمانیم که سال‌هاست هیچ مهمانی نداشته است. با شوق خاصی مشغول آماده کردن کوکو سبزی از محصولات باغش شد. به یقین می‌توان گفت این کوکو سبزی با نان گرم و ماست محلی در منوی هیچ رستورانی یافت نمی‌شود.بعد از صرف شام، گل بانو از خاطراتش گفت، سن نابینایی‌اش را به یاد نمی‌آورد اما همواره مثل دیگر اعضای خانواده کمک می‌کرده و در نهایت درسنی که به خاطر نمی‌‌آورد همسر مردی می‌شود که همسرش فوت کرده و صاحب یک فرزند 6 ساله بوده و بعد از ازدواج با وی صاحب فرزند می‌شود که سرانجام در زلزله سال 69، همسر و دو فرزندش را از دست داد در اینجا که رسید ناخداگاه به زمزمه لالایی که همواره برای فرزندانش می‌خواند، پرداخت که با تذکر نورجهان ادامه نداد و برای فروخوردن بغضش، انجام کاری را بهانه کرد.

نورجهان می‌گوید: گل بانو زمانی که تنهاست یا رادیو اش را روشن می‌کند یا برای فرزندانش لالایی می‌خواند. شب سرد روستا با لحاف‌هایی که از پشم گوسفندان‌شان دوخته بودند، در کنار بخاری هیزمی که سوسوی ش خانه را روشن کرده بود، صبح شد.

این روایت بخشی از زندگی زنان روستایی است که همواره بدون هیچ انتظاری به ایفای نقش می‌پردازند، گاه مردانه دوشادوش همسران‌شان کار می‌کنند و گاه در قالب کدبانویی تمام عیار پذیرای هر غریبه و آشنایی می‌شوند، این زنان شاید فرصتی برای حضور در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی را نداشتند اما به غایت در عمل نشان دادند که از پس هر سختی بر می‌آیند و در هر زمانی که به وجودشان نیاز باشد فارغ از جنسیت همراه و هم گام می‌شوند و ثابت کردند که ستون اول خانواده هستند.

جا دارد ضمن خداقوت به همه مادران روستایی پر تلاش در گیلان عرض کنم که "مار جان قدر تی زحمتانه دانم و سختیانی کی بکشی فهمم، تی اُ پینه بزه دستانه ماچی دهم".


 گزارش از محدثه مهدوی – خبرنگار ایسنا گیلان

پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan