بهمبری

می‌شهر

داستان پر غصۀ کارخانۀ پوشش

فروشگاه پوشش، مقابل کارخانه، در سال‌های اخیر
کارخانه جات صنایع پوشش که زمانی فخر گیلانیان در منطقه خاورمیانه بود و در مساحت ۸۵ هکتاری آن معیشت بیش از سه هزار و ۵۰۰ کارگر رقم می خورد اگرچه روزهای خوشی را طی یک دهه اخیر از سر نگذرانده اما هم اکنون در انتظار احیایی دوباره است.

سرگذشت تلخ صنایع پوشش ایران
کارخانه پوشش که در سال ۱۳۵۲ توسط حاج محمدتقی برخوردار تاسیس و بعد از انقلاب، همچون سایر کارخانه‌های کشور، ملی اعلام شد، شامل چرخه زنجیره کامل تولید از کشت و تولید نخ تا بافندگی انواع پارچه و حوله و مخمل بود.
با وجود دوران طلایی کارخانه پوشش در دهه های متمادی، این کارخانه در دهه ۸۰ روزهای ناخوشایندی را از سر گذراند. روزهای ناخوشایندی که تاثیر آن همچنان پابرجاست.
واگذاری کارخانه پوشش با حدود یک هزار و ۸۰۰ کارگر به بخش خصوصی ناکارآمد، طی سه سال نه تنها تولید کارخانه را به تعطیلی کشاند بلکه حتی پس از برف سنگین سال ۱۳۸۳ و خسارت به سالن های کارخانه، از دیوارها و سقف های سالن های تولید این کارخانه نیز دست نکشید و آن را به حراج گذاشت و اشتغال صدها نفر گیلانی را به بیکاری تبدیل کرد تا داستان پرغصه کارخانه ای که بخشی از اعتبار صنعت گیلان و حتی ایران محسوب می شد را رقم بزند.
کارخانه پوشش در راستای خصوصی سازی در سال ۱۳۸۲ به قیمت ۸۴۰ میلیون تومان به شرکتی خصوصی سپرده شد که به گفته مدیران کارکشته دهه ۷۰ و ۸۰ کارخانه، نه تنها در اندازه یک شرکت تولیدی نبود بلکه به زحمت هزینه شرکت در مزایده را به دست آورد.
با اینهمه پس از اینکه شرکت خصوصی فوق با فساد پنهانی قابل انتظار، مالکیت کارخانه را در دست گرفت، چرخ تولید کارخانه کندتر چرخید و در نهایت با ناتوانایی در پرداخت حقوق کارکنان و پس از آن بارش برف سنگین سال ۸۳، به طور کل کارخانه را به تعطیلی کشاند. اما ناکامی کارخانه پوشش که زمانی بهترین تکنولوژی های صنعت نساجی خاورمیانه را در خود می دید، به اینجا ختم نشد بلکه با بارش برف، شرکت خصوصی فوق اقدام به فروش آهن آلات سقف ها و دستگاه های موجود در کارخانه نیز کرد و به گفته کارگران آن سال های کارخانه، در طی سه سال، ۷۸۰ کانتینر از تجهیزات و آلومینیوم های سقف سالن های تولید را به فروش و خروج از کارخانه برد.
با چنین رویکردی، در این زمان، مقاومت کارگران کارخانه که حاصل سال های تلاششان را در حال نابودی می دیدند، سبب شد که مسئولان به فکر افتاده و وخامت وضعیت را درک کنند. هرچند زد و خوردهای متعدد بین کارگران و مالک به وجود آمد تا در نهایت، تصمیم بر این شد که کارخانه از بخش خصوصی ناکارآمد فوق بازپس گرفته شود اما این بازپس گیری بیش از پنج سال در مراجع قضایی کش و قوس های متعددی را از سر گذارند تا اینکه اخیرا با صدور حکم قضائی، تملک کارخانه پوشش با وسعت ۸۵ هکتار به شرکت سرمایه گذاری آتیه دماوند که یک شرکت هلدینگ بورسی است تعلق گرفت. 

شش پیشنهاد سرمایه گذاری در انتظار تصمیم شورای برنامه ریزی
حال بر روی آوارهایی که از کارخانه پوشش طی یک دهه اخیر بر جای مانده، شرکت سرمایه گذاری آتیه دماوند که ۶۵ درصد سهام آن متعلق به بانک صنعت و معدن و مابقی سهام متعلق به شرکت های حقوقی و سهامداران خرد است، تصمیم دارد در قالب شش طرح اقدام به سرمایه گذاری در محوطه کارخانه پوشش کند.
کارخانه ای که در نزدیکی فرودگاه رشت، منطقه آزاد انزلی و در مسیر راه آهن واقع شده و می تواند بهترین موقعیت را برای تولید داشته باشد.
بنابر گفته های مدیرعامل شرکت سرمایه گذاری آتیه دماوند، طرح مطالعاتی که برای کارخانه پوشش به شورای برنامه ریزی استان گیلان ارائه شده شامل شش پیشنهاد است. محمدرضا رستمی در این باره گفت: شش پیشنهاد سرمایه گذاری شامل ایجاد بندر خشک، ایجاد فضای نمایشگاهی دائمی، ایجاد انستیتو نساجی، ایجاد صنایع تبدیلی و شرکت های دانش بنیان و طرح های گردشگری برای اراضی پوشش به شورای برنامه ریزی استان اعلام شده است.
وی با بیان اینکه مطالعات فوق بر اساس اسناد بالادستی استان و حتی اسناد ملی تدوین شده، افزود: در صورتی که شورای برنامه ریزی استان مصوبه لازم برای هر یک یا چند پیشنهاد از پیشنهادات فوق را به گروه سرمایه گذاری آتیه دماوند اعلام کند، طی ظرف زمانی یک سال و نیم، می توان نسبت به ایجاد زیرساخت ها و بازگشت تولید به اراضی پوشش اقدام کرد.
مدیرعامل شرکت سرمایه گذاری آتیه دماوند با اشاره به سود آوری شرکت فوق طی چهار سال اخیر تصریح کرد: گروه سرمایه گذاری آتیه دماوند این آمادگی را دارد که در هر کدام از پیشنهاداتی که به استان گیلان ارائه کرده، اقدام به جذب سرمایه گذار کند تا مجددا شاهد اشتغالزایی در محوطه فوق باشیم.
به گفته رستمی، با عملیاتی شدن پیشنهادات فوق در اراضی پوشش، به طور مستقیم برای سه هزار و ۵۰۰ نفر شغل پایدار ایجاد می شود که در نهایت این رقم می تواند تا هشت هزار شغل نیز گسترش یابد.
حال با گذشت از همه فراز و نشیب هایی که طی ۱۶ سال اخیر بر روزگار کارخانه پوشش گذشته، همه چشم ها به سوی شورای برنامه ریزی استان گیلان است تا بهترین تصمیم را برای این اراضی اتخاذ کند.
اراضی ای که از سال ۵۲ تاکنون روزهای خوش و تلخ بسیاری را به خود دیده و هنوز با چرخیدن ۱۶ دستگاه بافندگی، روزانه چهار هزار و ۵۰۰ متر پارچه می بافد و این نشان می دهد هنوز در زیر آوار به جای مانده از یک دهه اخیر، نفس می کشد.

نوشتۀ مائده اسفندمز، روزنامۀ گیلان امروز

گفتگو با اکبر مطبوعاتی، پنجاه سال پخش روزنامه در رشت

اکبر جوانمرد ملقب به اکبر مطبوعاتی
خبرهای داغ و تولیدی روزنامه‌ها و نشریات برای رسیدن به دست مخاطبان در یک مسیر طولانی از خبرنگاران و روزنامه‌نگاران، به توزیع‌کنندگان این کالای فرهنگی می‌رسد. اگرچه روزنامه‌نگاران و مدیران فرهنگی در این عرصه پایه اصلی و آفریننده خبر و تولید آن هستند، اما یک روزنامه برای رسیدن به کیوسک‌های مطبوعاتی کوچه‌پس‌کوچه‌های زیادی را طی می‌کند.
برای اینکه ‌‌حدود نیم قرن توزیع به‌موقع و مناسب روزنامه در گرما و سرمای زمستان با یک دوچرخه قدیمی دغدغه یک نفر باشد، بهانه‌ای جز عشق و علاقه به اشاعه فرهنگ ‌به ذهن انسان نمی‌رسد. «اکبر جوانمرد» ملقب به اکبر مطبوعاتی مرد ۶۶ سالۀ رشتی، ‌‌حدود نیم قرن از عمر خود را پای پیاده و با دوچرخه قدیمی‌اش صرف توزیع روزنامه در رشت کرده است.
اکبر مطبوعاتی سال‌هاست که روزی‌ ‌‌حدود ۱۵ کیلومتر در شهر طی می‌کند تا روزنامه‌ها را به دست مخاطبان برساند. پیر خاک‌خورده حوزه فرهنگ در دنیای مدرن‌شدن خبررسانی هنوز از پا نیفتاده و با عزم جدی پای در رکاب می‌برد.
در یک عصر تابستانی همپای او در خیابان‌ها و کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر باران قدم زدیم تا بیشتر با روند کارش در این حوزه آشنا شویم. 

متولد چه سالی هستید و چند سال است به این کار مشغولید؟
متولد ۱۳۳۰ در شهر رشت هستم و حدود ۴۵ سال است که در کار توزیع روزنامه‌های مختلفی مثل کیهان، اطلاعات، همشهری و خبر ورزشی‌ هستم. 

چطور شد که این شغل را انتخاب کردید؟
خیلی اتفاقی. من کارهای مختلفی مثل کاشی‌سازی در زیر کوچه، بلیت‌فروشی و کار در باغ چایی را تجربه کردم‌ اما در هیچ‌کدام از آنها ماندگار نشدم. 

شهر رشت با عنوان شهر باران معروف است. روزنامه‌ها هم با کوچک‌ترین بارانی خیس می‌شوند. چطور در گرما و سرما و روزهای بارانی روزنامه‌ها را با دوچرخه توزیع می‌کنید؟ برای‌تان سخت نیست؟
چرا، اما من و روزنامه‌ها دیگر بعد از این‌همه سال با هم مثل یک دوست قدیمی هستیم. من همیشه مواظب آنها هستم که تا زمانی که به دست مخاطبشان برسند آسیبی نبینند. 

خودتان هم روزنامه می‌خوانید؟
نه، من سواد ندارم. 

با ‌‌اینکه سواد ندارید چطور آدرس‌ها را پیدا می‌کنید؟
به کمک حافظه. چندین سال است که وجب به وجب خیابان‌های این شهر را با همین دوچرخه و روزنامه‌ها طی کرده‌‌ام. تقریباً می‌توانم بگویم که همه‌جای شهر را می‌شناسم. 

چند تا فرزند دارید؟
دو دختر. یکی ازدواج کرده و متاهل است و یک دخترم هم دانشجو است. هزینه‌های دانشگاه خیلی بالاست و من مجبورم برای اینکه پیش خانواده‌ام شرمنده نباشم، دست از تلاش بر ندارم. باور کنید شب‌ها از پادرد خوابم نمی‌برد‌ اما مجبورم که برای تأمین هزینه‌های زندگی باز هم کار کنم. 

آیا حقوق ثابت دارید؟
نه، من روزنامه‌ها را می‌خرم و بعد می‌فروشم. درآمدم‌ بالا نیست. بعضی از روزها که خیلی خوب کار کنم حدود ۲۰ هزار تومان درآمد دارم و بعضی‌ از روزها هم کمتر. 

به نظرتان امروزه مردم چقدر با روزنامه‌ها سر و کار دارند؟
در طول این چند دهه خیلی اوضاع تغییر کرده است. مردم بیشتر با گوشی‌های تلفن همراه ‌‌خبرها و اطلاعات را دنبال می‌کنند. البته هنوز کسانی هستند که جایگاه روزنامه‌‌ و گزارش‌ها و مقالات زیبای آن را فراموش نکرده‌اند و صبح‌ها با آغاز روز در کنار گیشه‌ها و کیوسک‌های روزنامه‌فروشی تیتر‌های اول روزنامه‌ها را می‌بینند و روزنامه و یا نشریه مورد علاقه‌شان را می‌خرند. 

دوست ندارید با‌سواد شوید؟
چرا، خیلی دوست دارم، اما شرایطش فراهم نیست. من مدت زیادی است که کار می‌کنم. بعد از فوت پدرم من نان‌آور خانواده بودم. هیچ‌وقت کار و تأمین معاش زندگی فرصتی برای آموختن علم و فرهنگ به من نداد. 

از چه ساعتی کار توزیع روزنامه را شروع می‌کنید؟
از ساعت ۵/۵ صبح بیدار می‌شوم و تک‌ تک روزنامه‌ها را در شهر پخش می‌کنم. اگر روزنامه‌ها زود بیاید کارم زودتر تمام می‌شود وگر نه که دیرتر به خانه برمی‌گردم. 

با تمام سختی‌ها و مشقاتی که این کار دارد آیا باز هم این راه را ادامه می‌دهید؟
بله. همان‌طور که گفتم من با روزنامه‌ها انس و الفتی دیرینه دارم. درست است که سواد ندارم‌ اما اگر فرصت کنم عکس‌های آنها را نگاه می‌کنم و لذت می‌برم. چون می‌دانم که زحمت زیادی کشیده می‌شود تا روزنامه تولید شود. 

آرزویی دارید که بخواهید برای خوانندگان روزنامه همشهری بیان کنید؟
بله، همیشه آرزو داشتم که به سفر امام رضا(ع) بروم و از نزدیک ضریح متبرک امام رضا (ع) را زیارت کنم.

نویسنده: زهرا حقیقی روزنامۀ همشهری گیلان

گزارشی از وضع موزۀ رشت

موزه رشت
موزه گنجینه رشت با وجود اقلام تاریخی بسیار به دلیل کمبود فضای نماشی نمی‌تواند اشیاء را در معرض دید عموم قرار دهد و این موزه به گنجینه نهان تبدیل شده است. ‌
موزه رشت که سابقاً خانه میرزا حسین خان کسمائی آزادیخواه، شاعر و روزنامه نگار معروف و از رجال دوره مشروطیت و نهضت جنگل بود در سال ۱۳۴۹به موزه تبدیل شد ساختمان موزه رشت دارای قدمتی در حدود ۷۰ سال در زیر زمینی به وسعت ۷۰۰ متر مربع و با زیربنای ۵۶۰ مترمربع است. موزه رشت پس از مرمت اساسی در سال ۱۳۶۷ بازگشایی شد، این موزه از دو بخش مردم شناسی و باستان شناسی تشکیل شده است.
بخش مردم شناسی به صحنه‌های بازسازی شده از زندگی مردم و تندیس بومی گیلان و بخش باستان شناسی موزه به اشیاء و آثار باستان شناسی کشف شده در نقاط مختلف گیلان به ویژه تپه‌های مارلیک رودبار اختصاص دارد. یکی از اهداف احداث موزه این است که انسان پیوند خود را با منطقه تاریخ و دیرینه‌اش و در نهایت با جهان دریابد و بدان ارج نهد و وجود موزه در هر استان و منطقه‌ای نمایانگر پایگاه شناخت مسایل فرهنگی و تاریخی است که موجب برقراری تفاهم بیشتر می‌شود و احداث هر موزه جایگاه توجه به فرهنگ و تاریخ را در آن منطقه نشان می‌دهد. متاسفانه موزه‌ گنجینه رشت در چند سال گذشته وضعیت مناسبی نداشته است و بنای این ساختمان قدیمی مدتهاست که دچار فرسودگی شده است و علاوه بر این امر یکی از مشکلات اساسی موزه رشت را می‌توان نبود فضای مناسب برای نمایش اجسام و کمبود جا برشمرد زیرا بیش از ۱۳ هزار قلم اشیاء فرهنگی و تاریخی در موزه رشت وجود دارد که به دلیل کمبود فضای نمایشی در هر دوره تنها تعداد محدودی از این اشیاء در معرض دید عموم قرار می گیرد و این در حالی است که این مقدار اشیاء می‌تواند در بیش از ۶ موزه به نمایش گذاشته شود و علاوه بر این انباشت و نگهداری این تعداد از اشیاء تاریخی در فضای پایین موزه به مرور خود باعث آسیب به این اشیاء با ارزش می‌شود.
 هرچند که بازدید از موزه مربوط به زمان خاصی نیست، اما میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری گیلان از محدودیت بازدید در موزه رشت به دلیل مرمت و بازسازی خبر داده است و بیان شده که دلیل مسائل امنیتی بازدید از موزه با هماهنگی مقدور است، این درحالیست که اکنون در پیک سفرهای تابستانی تنها موزه شهر رشت برای مرمت تعطیل شده است و باید برای این مهم زمان بهتری در نظر گرفته می‌شد. باید بدانیم گنجینه رشت بی دلیل به این نام خوانده نمی‌شود زیرا به جای آنکه مکانی برای به نمایش گذاشتن اشیاء تاریخی باشد، بیشتر محلی برای نگهداری این اشیاء تاریخی محسوب می‌شود، هرچند که مرمت موزه رشت امری لازم و ضروری است، اما قطعا پس از مرمت نیز این موزه در خور شأن مردم و گردشگران این شهر نخواهد بود و لازم است اقلام تاریخی به دست آمده در فضای موزه‌ای مطابق با استانداردهای جهانی برای نمایش عموم قرار گیرد.

منبع: خبرگزاری ایسنا

آیا حیف نیست؟

تیم فوتسال می شهر رشت

خبرهایی که از باسابقه‌ترین تیم گیلانی در مسابقات لیگ فوتسال زنان ایران به گوش می‌رسد، اصلاً جالب نیست. 

در سال‌های اخیر که استان گیلان در رشته‌های مختلف لیگ مردان چه ورزش‌های تیمی مثل فوتسال، هندبال، بسکتبال، والیبال و واترپلو و چه در رشته‌های انفرادی همچون پینگ پنگ، بوکس، کشتی، وزنه‌برداری، تکواندو، جودو و کاراته حتی یک تیم هم نداشت، فوتسال زنان گیلان البته با اسامی مختلف تیمی را به رقابت‌های لیگ می‌فرستاد و در اوج مشکلات مالی نیز نتایج خوبی می‌گرفت و یک بار هم نایب قهرمان ایران شد. 

اما تداوم و تشدید مشکلات مالی موجب گردیده که تیم موفق گیلانی در آستانۀ انحلال قرار بگیرد و “می رشت سپیدرود” فصل آینده در مسابقات لیگ فوتسال زنان کشور شرکت نکند. در این صورت بازیکنان و حتی سرمربی تیمی که برای ورزش گیلان عناوین قابل توجهی به دست آورده (معصومه جهانچی) به استان‌ها و تیم‌های دیگر خواهند رفت. آیا حیف نیست که گیلان سرمایه‌های ورزشی‌اش و تیم باسابقه و موفق خود در لیگ فوتسال زنان ایران را به آسانی از دست بدهد؟

منبع: روزنامۀ خزر

آموزش رایگان زبان انگلیسی به کودکان کار

کلاسهای رایگان زبان عرفان رسولی

برگزاری کلاسهای آموزش زبان انگلیسی درانزلی و رشت به صورت رایگان در ۳ ماه تابستون برای افراد بی‌سرپرست، بدسرپرست و کودکان کار، و افرادی که توانایی مالی شرکت درکلاسهای آموزشگاه را ندارند...

پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan