بهمبری

می‌شهر

بازگشت مقتدرانه‌ی تیم فوتبال زنان ملوان

تیم فوتبال زنان ملوان بندر انزلی؛ عکس از پایگاه اینترنتی گیل خبر

بیدارزنی:‌ فوتبال از جمله رشته‌های پرطرفدار، پرحاشیه و مهیج ورزشی است که در سال‌های اخیر بر طرفداران و علاقه‌مندان به آن در میان زنان افزوده شده و زنان فوتبالیست مانند مردان در زمین چمن یا سالن فوتسال به این ورزش جذاب می‌پردازند.

اولین تیم فوتبال چمنی زنان متعلق به باشگاه تاج بود که از سال ۱۳۴۹ فعالیت خود را آغاز کرد و به تدریج و با بالا رفتن تعداد تیم‌ها و استقبال دختران، فدراسیون فوتبال ایران تشکیل اولین تیم ملی فوتبال زنان را در دستور کارش قرار داد؛ اما در پایگاه اطلاع‌رسانی فدراسیون فوتبال و به طور کلی در فضای مجازی، اطلاعات موثق و منابع مکفی درباره‌ی آن تیم وجود ندارد. پس از انقلاب، ورزش زنان در تمام رشته‌ها از جمله فوتبال به محاق رفت تا سال ۱۳۷۲ که با برگزاری مسابقات سالنی فعال شد و از آن زمان تا کنون فراز و فرود‌های زیادی مانند مسئله‌ی پوشش و حضور در محافل بین‌المللی را پشت سر گذاشته است. 

این ورزش پرتحرک که با قدرت، تکنیک و جنگندگی همراه است جای خود را در میان زنان و دختران شهرستانی نیز به خوبی باز کرده است که از بین آن‌ها می‌توان به تیم فوتبال زنان ملوان بندرانزلی اشاره کرد. این تیم که از زمان حضورش در لیگ برتر از سال ۱۳۸۴ یکی از تیم‌های مطرح بوده و حتی یک سال قبل از انحلالش به عنوان نایب قهرمانی دست یافته بود، در سال ۱۳۹۵ در میان اندوه و شگفتی هواداران و بازیکنان به یکباره منحل شد. مدیرعامل باشگاه در آن زمان پس از سقوط تیم فوتبال مردان ملوان از لیگ برتر، درباره‌ی انحلال تیم زنان ملوان گفت: «ما بسیار عیالوار هستیم. وقتی یک کشتی در طوفان اسیر می‌شود، بار خود را خالی می‌کند.»

این بار اضافی تیمی بود که در سال‌های اخیر هیچ فصلی را بدون عنوان به پایان نرسانده بود و یکی از بازیکنان ملی‌پوش، سارا قمی، عنوان خانم گلی را با زدن ۱۵ گل در لیگ برتر به دست آورده بود.  

گرچه دلیل انحلال این تیم، در ابتدا مسائل مالی اعلام شد ولی در کمال ناباوری دلایل دیگری در بیانیۀ صادره از باشگاه ملوان عنوان شد که علت انحلال تیم، همجنسگرایی اعضای تیم و شرایط خاص بدنی بعضی از اعضای تیم است. بیانیه‌ای که نگاه از بالا و مردسالار مدیران باشگاه در آن با ادبیات جنسیت‌زده، بهانه‌ای برای حذف زنان ورزشکار شد.

«باشگاه ملوان از اواسط فصل گذشته تصمیم به عدم تیم‌داری در حوزه بانوان گرفت، این تصمیم دلایل خاص خود را داشت و نمی‌توان آن‌طور که در برخی رسانه‌ها و مصاحبۀ برخی‌ها مطرح شده است، تنها دلیل این تصمیم را به موضوعات مالی ربط داد. چرا که شاید دلایل مالی کوچکترین بخش از دلایل این تصمیم بود و بزرگ‌ترین دلیل آن‌را باید در مواردی جست‌و‌جو کرد که نمی‌توان در یک جامعۀ اسلامی آنها را مطرح کرد.»

متن بالا بخشی از بیانیۀ باشگاه ملوان انزلی در خصوص انحلال تیم فوتبال بانوان این باشگاه است؛ موضوعی که زمزمه‌های آن از ماه‌ها قبل شنیده می‌شد. اما دلیلی که برای انحلال این تیم در بیانیۀ باشگاه ذکر شده است، عجیب و شک‌برانگیز به نظر می‌رسید. رفته‌رفته موضوع مالی که این اتهام اخلاقی بهانه‌ای برای سرپوش گذاشتن بر آن شده بود از اذهان عمومی دور و فراموش شد تا مدیران مذکور پاسخگوی مسائل مالی و ورشکستگی باشگاه نباشند و با طرح مسائل محرک جنسیتی، افکار عمومی را منحرف سازند و این میان چه قربانی‌ای از دختران ورزشکار، بی‌دردسرتر بود.

سرپرست تیم بانوان به این اقدام واکنش نشان داده و با انتشار بیانیه‌ای اعتراض خود را به گوش مسئولان امر رساند. در این بیانیه به سهل‌انگاری و سوء مدیریت مدیران باشگاه اشاره شده و مسائل اخلاقی مطرح‌شده را توهین و تهمتی برای توجیه سهل‌انگاری‌ها دانست. در قسمتی از بیانیۀ سرپرست بانوان آمده است: «بیانیۀ باشگاه ملوان، توهین بزرگی به بازیکنان این تیم و بخشی از بدنۀ جامعه است. جای تأسف دارد که مدیران ما به‌ دلیل بی‌کفایتی و عدم مدیریت صحیح، خود را پشت سنگر حجاب و اخلاق پنهان می‌کنند و با مصادره به مطلوب کردن دین و به قیمت توهین به دختران استان خود، تنها به دلیل نبود بودجه، بحث حجاب و مشکلات اخلاقى را پیش می‌کشند.»

ایراندوست، سرمربی تیم زنان ملوان  نیز به سختی‌ها و تلاش‌هایی که در چندین سال گذشته برای پیگیری علاقۀ خود داشت، اشاره کرد و گفت: «ورزش تنها شغل حرفه‌ای و فوتبال عشق من بود، بعد از تولد پسرم در دو ماهگی او، به فوتبال پرداختم و تلاش بسیار کردم. در چهار جبهۀ تمرین، باشگاه، خانه و دانشگاه فعالیت می‌کردم و تمام مشکلات را تنها به خاطر عشق به فوتبال تحمل می‌کردم. چرا که با خود می‌گفتم روزهای خوب فرا خواهید رسید و با قهرمانی تلاش‌های‌مان دیده خواهد شد ولی متأسفانه بعد از گذشت سال‌ها و کسب عناوین مختلف تیم منحل شد و شاهد بالاترین حد بی‌احترامی بودیم. تصور من این است که این اتفاق برای جامعۀ ورزش زنان اتفاق خوبی نیست و نا‌امیدی بزرگی را به وجود خواهد آورد.»  

وی ادامه داد: از نظر من زنان و مردان با یکدیگر برابر هستند، بنابر دلایلی که برای من قانع‌کننده نیست می‌گویند زنان و مردان از نظر بودجه برابر نیستند، این حق نباید وجود داشته باشد که بنا به هر دلیلی  حداقل‌ها را نیز از زنان بگیریم و مانع رفتارهای حرکتی زنان و مانع ورزش و نشاط آنها شویم.

سرمربی  فوتبال زنان ملوان گفت: در لیگ برتر مردان ممکن است یک میلیارد برای تیم هزینه شود اما در بخش بانوان در چهارده سالی که فعالیت داشته‌ایم فقط در دو-سه سال اخیر پول دریافت کرده‌ایم و تمام اسناد در باشگاه موجود است. در سال گذشته کل هزینه‌ها برای یک فصل تیم مبلغ ۵۰۰ میلیون تومان بود، این هزینه‌ها شامل البسه ورزشی، کرایه  زمین برای تمرین، رفت و آمد، هزینه داوران، هزینه مسابقات و… یعنی تمام هزینه قرارداد بازیکنان و کادر فنی با ۵۰۰ میلیون تومان انجام می‌شد.

او در ادامه گفت: حتی اگر این ۵۰۰ میلیون تومان نیز برای باشگاه زیاد بود بهتر بود یک جلسه با سرپرست تیم گذاشته می‌شد و باشگاه اعلام می‌کرد چون شرایط مالی خوبی نداریم هزینه‌ها را کاهش می‌دهیم، قطعا بازیکنان اینقدر منطقی بودند که با کم کردن هزینه کمک کنند تا تیم منحل نشود، ولی اینکه یک طرفه تصمیم‌گیری شود و تیمی را که برایش زحمت کشیده شده و هویت زنان انزلی است و زنان انزلی با حضور ۲۵۰۰ نفری خود در ورزشگاه تختی انزلی نشان دادند که چقدر تیم خود را دوست دارند، اینگونه منحل شود کار درستی نبود. چرا که واقعا حیف است تیمی که اینقدر مرتب، منظم و با انسجام اخلاقی و فنی کار کرده است برای هیچ و پوچ و بی هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای و تنها به دلیل یک مصاحبه منحل شود.

ایراندوست به مصاحبه‌های مردان در فضای رسانه‌ای اشاره کرد و افزود: مردان مصاحبه‌هایی در فضای رسانه‌ای انجام می‌دهند که من هیچ یک از آنها را تایید نمی کنم ولی آیا با آنها نیز اینگونه برخورد می‌شود و صورت مسئله را پاک می‌کنند و یا اینکه با در نظر گرفتن تنبیهات و جریمه  موضوع را حل می‌کنند. خیلی از مسائل با صحبت کردن حل می‌شود. بچه‌ها همیشه دوست دارند پدر دست محبت بر سر آنها بکشد و بگوید مشکلات حل می‌شود، در حد همین جملات مشکلات بازیکنان می‌توانست کم‌رنگ شود، توجهات معنوی نسبت به بازیکنان کم بود و نحوه برخورد با آنها طوری بود که کلافه شده بودند اما با وجود تمام شرایط سخت به قولی که داده بودند عمل کردند و با اختلاف یک امتیاز نایب قهرمان لیگ شدند.

‌دو سال پس از این انحلال عجیب و پرحاشیه، تیم ملوان زنان بار دیگر به عرصۀ رقابت‌ها در لیگ برتر بازگشتند و با مربیگری مریم ایراندوست که خود از خانواده‌ای فوتبالی‌ست و سابقهی بازی در این تیم را هم دارد، کار خود را خیلی بهتر آغاز کرده است. ایراندوست در مصاحبه با خبرنگار الجزیره گفت: «من فکر می‌کنم فوتبال بازی کردن در ایران وقتی زن هستید کاملاً دیوانگی‌ست و ما دیوانه‌هایی هستیم که از دیوانه‌خانه فرار کردیم.» 

این تیم در بازی قبلی خود که در خانه برگزارکرد، با استقبال و حمایت بیش از دو هزار نفر در ورزشگاه تختی همراه بود و هواداران این تیم با وجود باخت تیم با نتیجۀ صفر بر یک تا آخرین لحظات به تشویق تیم خود پرداختند. بازی بعدی این تیم با آذرخش تهران بود که با نتیجۀ پر گل ۸ بر صفر به نفع ملوان پایان یافت. در هفته‌ی چهارم این دوره از بازی‌ها نیز تیم زنان ملوان با برد شیرین ۴ بر ۱ مقابل سپیدار قائمشهر جایگاه خود را در رده چهارم جدول تثبیت کرده است؛ تیمی که دو سال بعد از انحلال، جنگنده و پرتوان وارد رقابت‌ها شده و با وجود کمبودها و نا‌برابری‌ها نتایج خوبی به دست آورده است.

زنان ملوان علی‌رغم توهین‌های مدیریت مردسالارانه، نشان دادند که ورزش جنسیت نمی‌شناسد و زنان هم در رشته‌های به ظاهر مردانه و خشنی همچون فوتبال نیز می‌توانند موفق باشند. آنان هم تکل می‌روند، هم لایی می‌زنند، هم می‌دوند، هم هِد می‌زنند، هم آسیب می‌بینند و هم  گل می‌زنند. در حالی که به دلیل پخش نشدن مسابقات ورزشی از تلویزیون و نداشتن اسپانسر، دیده نمی‌شوند و هرگز از حمایت‌هایی که از فوتبال مردان می‌شود برخوردار نیستند، اما با عشق و ازجان‌گذشتگی در مستطیل سبز می‌دوند تا نشان دهند از مردان چیزی کم ندارند. خواستن توانستن است. آنان فعل خواستن را به خوبی صرف کردند و توانستند. به امید پیروزی و موفقیت‌های روز افزون برای این تیم پرتلاش و مبارز.‌‌‌‌

زنان؛ کُشتگان کار مضاعف!

واژگونی مینی‌بوس کارگران

سخنگوی اورژانس مازندران از مصدوم شدن ۱۶ نفر بر اثر واژگونی یک دستگاه مینی‌بوس در گلوگاه خبر داد.
ذکریا اشکپور در گفت‌وگو با ایسنا - منطقه مازندران، گفت: در ساعت ۱۷ و ۴۲ دقیقه چهارشنبه - ۵ دی - خبر این حادثه به مرکز پیام شرق استان مازندران اعلام شد و بلافاصله آمبولانس‌های پایگاه‌های اورژانس گلوگاه، تیرتاش، نوکنده و هلال احمر پاسند، نوکنده و کردکوی به محل حادثه واقع در مسیر گلوگاه نوکنده اعزام شدند.
وی تصریح کرد: در این حادثه ۱۶ نفر مصدوم شدند که یک نفر مرد و بقیه، خانم‌های ۲۰ تا ۴۸ ساله بودند. سخنگوی اورژانس مازندران خاطرنشان کرد: تمام مصدومان پس از انجام‌ اقدامات درمانی اولیه پیش بیمارستانی به بیمارستان‌های ثامن‌الائمه گلوگاه و شهدای بندر گز منتقل شدند.

در این زمینه یادداشتی به نقل از کانال تلگرامی هنر نوشتن در تلگرام بهمبری منتشر کردم:

سانحه واژگونی مینی بوس کارگران در گلوگاه بندرگز

زنان؛ کُشتگان کار مضاعف!

خبر واژگون شدن مینی بوس حامل کارگران زن در مازندران در میان خبرهای مربوط به اتوبوس مرگ دانشگاه و خبرهای دیگرگم شده بود.

چهارشنبه ۵ دی ۱۳۹۷ مینی بوس با ۱۸ سرنشین زن در شرق مازندران واژگون شد و همه ی سرنشینانش زخمی و به بیمارستان منتقل شدند که برابر گزارش ها، تا کنون دو نفر از آن ها‌ جان باختند.

اینکه علت یا علت های این سانحه چه بوده، موضوع این نوشته نیست، چرا که تاکنون صدها بلکه هزاران واژگونی و سانحه ی منجر به مرگ جمعی در جاده های مرگ‌زا اتفاق افتاده است بدون آنکه علت ها ریشه یابی و از تکرار آن ها جلوگیری شود. مسوولان و مقصران اصلی این حوادث که بسیاری از آن ها به جنایت شبیهند، موضوع را فرافکنی می کنند و به گردن عوامل طبیعی و یا عوامل ناروشن و غیرقابل پیگیری مانند سکته کردن راننده و . . . می اندازند. و هر روز هیولای مرگ در جاده ها جولان می دهد و قربانی می گیرد.

اما آنچه در این نوشتار اهمیت دارد، چند موضوع است:

۱- زنانی که مجبورند برای تامین معاش خانواده ی خود، کار کنند.

۲- این زنان، کارگران فصلی هستند که عمدتاً در باغ ها و جالیزها کار می کنند. زنان سبزیکار، شالیکار، میوه چین، پنبه چین و . . . 

۳- زنان کارگر در بخش کشاورزی، یک سوم مردان مزد می‌گیرند و همین ارزان بودن قیمت نیروی کارشان سبب شده است که عده ای به عنوان کارچاق کن و کنتراتچی ، زنان را از شهرها و روستاهای همجوار سازماندهی می‌کنند و با مینی بوس به مزارع و باغ ها می برند و برمی گردانند. بدیهی است که بخشی از مزد زنان را به عنوان کاریابی برای خود بر می‌دارند.

۴- از آنجا که گاهی صبحانه و ناهار کارگران زن، بعهده ی خود کارگران است و تازه کرایه ی رفت و برگشت را هم باید بپردازند، نیمی از مزد روزانه شان هم به این طریق از کف شان می پرد.

۵- میوه چینی و سبزی کاری از کارهای موقتی است بنابراین مشمول بیمه ی درمانی و بازنشستگی نمی شود. 

۶- این کارگران زن هنگامی که شب به خانه بر می گردند باید به وظایف!! سنتی خود نظیر پخت و پز و شست و شو و مواظبت از کودکان و همسر عمل نمایند .

۷- کار کارگران زن میوه چین و سبزی کار، چیزی از بردگی کم ندارد.

این کارگران زن، کشتگانِ کار مضاعف اند.

مسابقۀ فوتبال تیم زنان ملوان بندرانزلی

مسابقه تیم فوتبال زنان ملوان بندر انزلی با تیم فوتبال زنان سپیدار فائمشهر

مسابقه تیم فوتبال زنان ملوان بندر انزلی با تیم فوتبال زنان سپیدار قائمشهر
از رقابتهای هفتۀ چهارم لیگ برتر فوتبال باشگاهی زنان ایران

جمعه ۹۷/۱۰/۷ ساعت ۱۰ صبح

بندر انزلی - ورزشگاه تختی

در استقبال از زنان ملوان

تیم فوتبال زنان ملوان 1397

تیم فوتبال زنان ملوان بندرانزلی پس از دو سال از تاریخ انحلالش، با انگیزه و پر قدرت بار دیگر به عرصۀ رقابتهای فوتبالی زنان پا گذاشته است. این تیم با مربیگری مریم ایراندوست و با استفاده از بازیکنانی همچون سارا قمی، بازیکن ملی پوش تیم ملوان که در فصل قبل از انحلال تیم عنوان خانم گل لیگ برتر را کسب کرده بود، توانست با پیروزی‌های پرگل و شکست سه تیم از لیگ دستۀ یک به لیگ برتر راه یابد. این تیم که از بدو ورودش از سال ۱۳۸۴ یکی از تیم‌های با کیفیت لیگ برتر زنان بوده و بارها عنوان نایب قهرمانی را به دست آورده است، گرچه با بی مهری و با بی توجهی و حتی گاهی با توهین و تهمت رو برو بوده، به کارش ادامه داده و در فصل جدید فوتبال با دستانی پر به میدان آمده است.

بندر انزلی شهری ساحلی کوچکی‌ست که مردمی فوتبالدوست و متعصب نسبت به تیم ملوان دارد. تیم ملوان زنان نیز به حمایت و دلگرمی نیاز دارد تا بتواند در مسیر سخت و دشواری که پیش رو دارد قدم بردارد. اکنون که بازیکنان تیم با حضور در باشگاه‌های ورزشی و دعوت از آنان برای دیدن بازی در ورزشگاه و تشویق تیم، برای حمایت از تیمشان تلاش می‌کنند، چه خوب است تمام زنان و دخترانی که دلشان برای فوتبال میتپد و ورزش را حرکتی مفید،سلامت بخش، و نشاط آور برای همه می‌دانند به ورزشگاه بیایند و با تشویق این تیم تازه جان گرفته آن را در این مسیر یاری کنند. 

فوتبال ورزشی گروهی و تیمی‌ست که سال‌ها در انحصار مردان بوده ولی چندین سال است که زنان نشان دادند در این ورزش به ظاهر مردانه، حرف‌هایی برای گفتن دارند و اگر امکانات و پشتیبانی خوبی در اختیار داشته باشند می‌توانند در عرصه‌های جهانی نیز بدرخشند. به امید آن روز.

خبر مسابقۀ جمعه ۲۳ر۹ر۹۷ تیم زنان ملوان

فوتبال زنان ملوان

به گزارش سایت رسمی باشگاه ملوان بندرانزلی : تمرین تیم فوتبال بانوان ملوان بندرانزلی روز سه شنبه زیر نظر سرکار خانم مریم ایراندوست در زمین اختصاصی پیگیری شد.
تمرین روز سه شنبه تیم فوتبال بانوان ملوان بندرانزلی به انجام تمرینات تاکتیکی اختصاص داشت. تیم فوتبال بانوان ملوان بندرانزلی در هفته دوم رقابتهای فوتبال لیگ برتر بانوان کشور از ساعت ۱۰ صبح روز جمعه میزبان تیم فوتبال سپاهان اصفهان خواهد بود.
اعضای کادرفنی و بازیکنان تیم فوتبال بانوان ملوان به شرح زیر می‌باشند. رها یزدانی – سمیرا رستمی – مهسا پور محمدیان – یاسمن فرمانی – الهام عبد الرحمانی – سمیرا اسمائیلی – مونا ثریا بین – رکسانا معصومی – مژده وثوق – سپیده نزهتی – پگاه نوری – معصومه حسرتی – فاطمه صادق زاده – هاجر شاه ملک پور – سارا قمی – سمانه خانی – آیسان علیخانی و شهناز عباسی کادر فنی : مینا قنبرزاده ( سرپرست ) – مریم ایراندوست ( سرمربی ) – مژده ایراندوست ( مربی ) – نیوشا رشیدی ( بدنساز ) – جمیله ایراندوست ( پزشکیار )

گزارش و عکس : نرگس محمد خواه ، خبرنگار سایت رسمی باشگاه ملوان بندرانزلی

تجمع فعالان کارزار منع خشونت علیه زنان مقابل مجلس

تجمع جمعی از فعالین حقوق زنان در مجلس شورای اسلامی سه شنبه 6/9/1397

گزارش اختصاصی:

صبح امروز سه شنبه ۶ر۹ر۱۳۹۷ تعدادی از فعالان زن در برابر مجلس تجمع کردند و خواهان تصویب قانونی همه جانبه‌نگر برای پیشگیری و منع خشونت علیه زنان در ایران شدند.

 در این تجمع در دست شرکت کنندگان پلاکاردهایی دیده می‌شد که بر روی آن نوشته شده بود: «ما خواهان تصویب قانونی هستیم که در آن ایجاد خانه‌های امن و مراکز حمایتی از زنان خشونت دیده در سراسر ایران در دستور کار قرار گیرد»، « ما خواهان تصویب قانونی هستیم که دستور ایجاد واحد ویژۀ رسیدگی به خشونت خانگی علیه زنان را با حضور قاضی پلیس زن و ضابطان قضایی و انتظامی آموزش دیده صادر کند»، «ما خواهان تصویب قانونی هستیم که درمان خشونت‌گر  را در کنار جبران آسیب‌های وارد شده به خشونت دیده در نظر بگیرد»... در یکی دیگر از پلاکاردها نوشته شده بود: «مردم باید بتوانند در قانون‌گذاری مشارکت فعال داشته باشند» و در پلاکارد دیگری نوشته شده بود: «در ایران از هر سه زن متأهل، دو زن تجربۀ خشونت خانگی داشته‌اند و ما در همین چارچوب خواهان تصویب قانون همه جانبه‌نگر  برای پیشگیری و منع خشونت خانگی علیه زنان هستیم.»

در این تجمع همچنین در دست برخی از شرکت‌کنندگان ریسه‌هایی از روایت‌های زنان خشونت دیده که توسط فعالان کارزا منع خشونت خانوادگی تهیه شده بود، مشاهده می‌شد.

یکی از افراد شرکت‌کننده در این تجمع که خود را از اعضای کارزار منع خشونت خانوادگی معرفی کرد  گفت: «این تجمع در پایان دومین سالگرد فعالیت این کارزار برگزار شده است و ما در این کارزار با توجه به آمار نسبتاً بالای خشونت خانگی در ایران و پیامدهای آن، خواهان تصویب قانونی جامع برای منع خشونت خانگی علیه زنان هستیم که در آن همۀ انواع خشونت خانگی جرم انگاری شده باشد».

وی تأکید کرد: «به‌نظر ما این قانون باید دربرگیرندۀ حمایت همه جانبۀ نهادهای دولتی و عمومی مسئول از افراد خشونت دیده و مشارکت فعال آنها در پیشگیری از خشونت خانگی باشد». 

این عضو کارزا منع خشونت خانوادگی افزود: «دراین قانون باید آموزش و آگاه‌سازی، یکی از نقاط محوری باشد و رسانه‌ها و نهادهای آموزشی نیز در راستای ایجاد آگاهی و حساسیت بین مردم در ارتباط با این خشونت به وظایف‌شان عمل کنند».

این تجمع حدود نیم ساعت به طول انجامید و در پایان نیروی انتظامی، تجمع کنندگان را مجبور به ترک محل کرد.

خبر خبرگزاری ایسنا در همین زمینه 

حال «زار» حمایت از زنان

گفت‌وگوی من با جمعی از فعالان کارزار منع خشونت خانگی در روزنامۀ قانون:

منع خشونت خانوادگی، فعالیت جمعی از زنان برای ثبت و انتشار خشونت در خانواده‌ها، با هدف ممانعت از افزایش و تکرار آن و آگاهی بخشی به قربانیان و زنان خشونت دیده است که از آذر سال ۹۵ آغاز شد. این فعالان سعی کردند در قالب شبکه‌های اجتماعی به گفت‌وگو با زنانی که در خانه و محیط کار یا زندگی خود در معرض انواع و اقسام خشونت قرار گرفتند، مصاحبه و نتایج آن را برای آشنایی دیگر زنان ثبت و منتشر کنند. در آستانه دوسالگی کارزار منع خشونت خانوادگی و همزمان با نزدیک شدن به روز جهانی مقابله با خشونت علیه زنان، با «بنفشه جمالی» و «جلوه جواهری» که از ابتدا در این حرکت جمعی فعال بوده‌اند گفت وگویی کرده‌ایم. در این گفت‌وگو، این دو فعال حقوق زنان به اهداف، عملکرد، موانع و دستاوردهای کارزار اشاره کرده‌اند. 

با کلیک بر ادامۀ مطلب در پائین همین فرسته، متن کامل این گفت‌وگو را بخوانید.


گفت‌وگو با فعالین کارزار منع خشونت خانوادگی

نگاهی به نقش خانه‌های بهداشت روستائی در گیلان؛ خانه‌های بهداشت و زنان

نگاهی به نقش خانه های بهداشت در گیلان بهداشت زنان

خانهٔ بهداشت کوچک‌ترین واحد بهداشتی درمانی شبکه‌های بهداشتی درمانی است که در روستاهای کشور وجود دارد. در هر خانهٔ بهداشت یک یا چند بهورز کار می‌کنند. وظیفهٔ بهورزان ارائۀ کلیۀ خدمات بهداشتی قابل ارائه در مرکز بهداشت به جمعیت تحت پوشش است. هر چند خانهٔ بهداشت، تحت پوشش یک مرکز بهداشتی درمانی فعالیت می‌کنند. 

درحال حاضر ۲۹ درصد جمعیت کشور در روستاها ساکن هستند و بدون توسعۀ روستا، توسعۀ شاخص‌های سلامت روستائیان نیز ممکن نیست. از مهمترین نقش‌های خانه‌های بهداشت، آموزش بهداشت است و بهورزان وظایفی چون سرشماری سالانه و ثبت اطلاعات، آموزش بهداشت عمومی و آموزش تنظیم خانواده و مراقبت‌های تغذیه‌ای، واکسیناسیون و ایمن سازی نظارت برموازین بهداشت حرفه‌ای و غربالگری جمعیت تحت پوشش یا گروه‌های سنی، جنسی و شغلی خاص در زمان‌های معین یا به صورت مستمر به عهده دارند. 

در این یادداشت مختصراً به نقد نقش خانه‌های بهداشت و سلامت زنان در استان گیلان پرداخته‌ایم. بهداشتی که شامل مراقبت‌های دوران بلوغ، مراقبت‌های بهداشتی خانواده، مشاوره و ارائۀ برنامۀ تنظیم خانواده، پیشگیری از بارداری و وسایل و آموزش‌های مربوط به آن، نحوۀ زایمان، مراقبت‌های پس از بارداری برای مادر و کودک و معاینات و آزمایش‌های مربوط به سلامت جسمی و جنسی زنان (معاینۀ دوره‌ای پستان برای آگاهی از وجود سرطان و تست پاپ اسمیر که باید بطور منظم و سالانه برای زنانی در محدودۀ سنی ۴۰ سال به بالا انجام شوند) بررسی و آزمایش تراکم استخوان برای سنین بالای ۴۰ سال و مسائل مربوط به یائسگی و عوارض آن، مراقبت‌های بهداشت حرفه‌ای بخصوص برای کارگران و کشاورزان، مراقبت‌ها و آموزش‌های مربوط به بیماری‌های آمیزشی و سوءمصرف مواد مخدر است. 

در خانه‌های بهداشت از برنامه‌ای برای مراقبت‌های دوران بلوغ خبری نیست و ظاهراً این امر به خود خانواده‌ها سپرده شده است. مراقبت‌های بهداشتی خانواده شامل تهیه بروشور و کتاب‌هایی در زمینۀ مراقبت‌های پیشگیری از بیماری‌هایی همچون سکتۀ مغزی، قلبی و سرطان است. که با توجه و بررسی محتوای کتاب‌ها و بروشورهای آموزشی نکتۀ مهمی که جلب توجه می‌کند نثر و محتوای نسبتاً سنگین آنها با توجه به میزان سواد روستاییان است؛ آموزش‌ها و مراقبت‌ها شامل موارد پیشگیری از بارداری برای زنان متأهل - البته با شرایط خاص - است. زنانی که بیماری دارند و یا بارداری برایشان خطرناک است. و یا فرزند شیرخوار زیر ۲ سال دارند. خدمات شامل ارائۀ قرص، آمپول و IUD و کاندوم است. برای زنان بالاتر از ۳۵ سال استفاده از قرص به شرط بالا نبودن فشار خون و سالم بودن نتیجۀ آزمایش خون از نظر چربی و دیابت، تجویز می‌شود. از دیگر مراقبت‌های بهداشتی مربوط به زنان، معاینۀ منظم و دوره‌ای پستان و نواحی اطراف آن برای آگاهی از وجود توده‌های بدخیم یا خوش خیم است. در خانه‌های بهداشت، زنان خود باید از بهورزان آموزش صحیح معاینۀ پستان را درخواست کنند، و در صورت وجود هر مشکلی به پزشک ارجاع می‌شوند و معمولاً جزو برنامه‌های متداول و سالانه نیست. مسألۀ مهم دیگر انجام منظم و سالیانۀ تست پاپ اسمیر که برای تشخیص به موقع و زود هنگام سرطان دهانۀ رحم انجام می‌شود است. تنها در برخی از مراکز بهداشت شهری، این نمونه‌گیری انجام می‌شود که در آن صورت نیز مراجعه کننده خود باید نمونه را به آزمایشگاه تحویل دهد. این مسأله در روستاها علاوه بر اینکه هزینه‌ای را به زن روستایی تحمیل می‌کند، خود ملزوم حضور زن روستایی در شهر است که برای زنان برخی روستاها و خصوصاً روستاهای دورافتاده دراستان، امری مشکل و گاه غیرممکن است. زیرا زیست یک زن روستایی به گونه‌ای نیست که صرفاً برای تست و در حالیکه هنوز بیماری رخ نداده چنین هزینه‌ای را به خانواده تحمیل کند. موضوع دیگر بررسی تراکم استخوان است که (با وجود شیردهی در مادران بطور خاص و برای زنان بطور کل) بسیار ضروری و لازم است که هیچ توصیه و راهکار و دستورالعملی برای آن نیز ارائه نمی‌شود. 

توجه به تغذیه و سلامت زنان یکی دیگر از مواردی‌ست که در خانه‌های بهداشت باید مورد توجه بهورزها قرار گیرد. اما فقط در برخی از مراکز بهداشت برای زنان قرص ویتامین D تجویز می‌شود یا و وزن و قد و فشار خون کنترل شده و در صورت لزوم توصیه و راهکار ارائه می‌گردد. از بررسی و نحوۀ مواجهه با یائسگی و راهکار و آموزش برای مقابله با مشکلات خاص این دوران هیچ اثری نیست و بیشتر تمرکز بر روی تشویق به فرزند آوری حتی پس از چهل سالگی (تا ۴۲ سال) است. 

از دیگر موضوعات مورد بررسی، مراقبت‌های بهداشتی حرفه‌ای است که با توجه به شرایط استان گیلان و وجود زنان کارگر و کشاورز فعال، مهم و ضروری‌ست. متأسفانه هیچ خدمات ویژه و خاصی برای این گروه در نظر گرفته نشده است و با این گروه همانند دیگر مراجعین به خانه‌ها و مراکز بهداشت برخورد می‌شود. بیماری‌ها و آسیب‌دیدگی‌هایی که در اثر فعالیت این زنان در شالیزار و باغات به جسم آنان وارد می‌شود، از نگاه خانه‌ها و مراکز بهداشت استان دور مانده است. استفاده از انواع کودهای شیمیایی که منجر به بیماری التهاب اطراف ناخن - که در زبان گیلکی به آن (تیۊل فیرشه) می‌گویند - و به دلیل تشکیل آبسه - مخصوصاً هنگام وجین - درد شدیدی دارد، از دیگر مشکلات مربوط به این گروه از زنان است. مشکلات گوارشی زنان شالیکار که به علت خم شدن طولانی در حین فعالیت کشاورزی دچار برگشت غذا می‌شوند که می‌تواند به سرطان مری و ناراحتی‌های دیگر در معده منجر شود؛ و تب برنج که در صورت آلوده بودن آب شالیزار به بدن کشاورزان منتقل شده وآنها را بیمار می‌سازد، از جملۀ بیماری‌هایی‌ست که بر اثر عوارض ساعت‌ها کار روزانه در مزارع و باغات مرطوب استان، زنان کشاورز را درگیر می‌کند. 

گونۀ دیگری از این بیماریهای زنان کشاورز، بیماری‌های مفاصل است که به دلیل ویژگی‌های سیستم هورمونی زنان و یائسگی، کار سنگین و طاقت فرسا، ایستادن طولانی مدت در گل و لای شالیزار، زنان همواره در معرض فرسایش، مفصلی یا آرتروز قرار دارند و بیشتر به مفصل زانو آسیب می‌زند. و همچنین انواع عفونت‌های واژینال و بیماری‌های قلبی که بر اثر سنگینی و فشار کار زیاد بوجود می‌آیند و... را هم می‌توان در زمرۀ بیماری‌ای زنان برشمرد که متاسفانه در مراجعه به خانه‌های بهداشت روستایی هیچ خدمات ویژه و خاصی اعم از مشاوره، آگاهی و مراقبت، تجویز دارو و توصیه‌های بهداشتی یا آموزشی در موردشان پیشبینی نشده و ارائه نمی‌شود. بیماری‌ها و آسیب‌دیدگی‌هایی که در اثر فعالیت‌های این زنان در شالیزار و باغ‌ها به جسم آنان وارد می‌شود از نگاه خانه‌ها و مراکز بهداشت دور مانده است. 

مشکل آنجا بیشتر به چشم می‌خورد که گاهی دیده شده بعضی از زنان برای پیشگیری از این دردها دست به دامن مواد مخدر می‌شوند تا اندکی از دردهای خود بکاهند و با آن مسکن قوی بتوانند ساعات بیشتری را کار کنند. از طرفی هیچ آموزش و راهکار و مشاوره‌ای برای زنانی که دچار سوءمصرف مواد مخدر هستند، در این مراکز و خانه‌های بهداشت ارائه نمی‌شود. و بهداشت و سلامت جسمی و روحی آنان از دیدگان پایه‌گذاران نظام بهداشت در شهرهای کوچک و روستاها دور مانده است. بیماری‌های آمیزشی و انتقال آن از طریق رابطۀ جنسی کنترل نشده از موارد دیگر مربوط به بهداشت زنان است که متأسفانه در خانه‌ها و مراکز بهداشت هیچ آموزش و راهنمایی در مورد آن به زنان داده نمی‌شود. شناخته شده‌ترین این بیماری‌ها بیماری ایدز است که در عصر جدید نقشی برجسته در به خطر انداختن سلامتی بشر در سراسر جهان ایفا می‌کند؛ بنابراین آگاهی زنان دربارۀ پیشگیری از ایدز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. چرا که سلامت و بهداشت زنان در زمینۀ بهداشت و سلامت خانواده در مقیاس کوچک و بهداشت و سلامت جامعه را در مقیاس بزرگ به همراه خواهد داشت. 

در سال ۱۳۸۹ در استان گیلان از هر صد نفر ۱۵ - ۲۴ سال ۶۱/۸ درصد و از هر صد نفر با میانگین سنی بین ۱۵ تا ۵۴ سال ۸۲/۵ درصد آگاهی صحیحی در باره پیشگیری از ایدز داشتند؛ که با توجه به این که این آمار در کشور به ترتیب ۹۱/۶ و ۱۳/۹ است، نشان دهندۀ کمبود آموزش و آگاهی در این زمینه بخصوص در ردۀ سنی پر خطر ۱۵ تا ۲۴ سال است. با وجود اینکه در وبسایت رسمی وزارت بهداشت از وظایف مراکز بهداشت، ارائه خدمات دندانپزشکی یا تزریقات و دارویی در بعضی مراکز هم نام برده شده، اما این مراکز در روستاهای استان گیلان مشخص نشده‌اند. که این موضوع می‌تواند یافتن مراکزی با مشخصات فوق را سخت کند. با توجه به افزایش استفاده از گوشی‌های تلفن همراه و اینترنت در روستاها، ثبت مراکز و خانه‌های بهداشت روستایی روی نقشۀ راهنمای آنلاین و تشویق مراجعه کندگان به استفاده از شبکه‌های اجتماعی مجازی، می‌تواند راهی ساده و سریع برای ارتباط بیشتر زنان روستایی با بهورزها و خانه‌های بهداشت باشد. 

طبق بررسی‌های انجام شده و با وجود اینکه بین سال‌های ۹۰ - ۱۳۵۷ میزان خانه‌های بهداشت روستایی استان گیلان طی پانزده سال روندی سینوسی داشته - به عبارت دیگر از سال ۱۳۸۰ – ۱۳۵۷ تعداد مراکز خانۀ بهداشت، کاهش، و در سال‌های ۱۳۹۰ – ۱۳۸۵ تعداد مراکز خانۀ بهداشت روستایی افزایش، یافته است - بنظر می‌رسد لازم است به افزایش توان کیفی این مراکز مهم بهداشتی با توجه به جامعۀ هدف آنها و با تمرکز بیشتر بر نیازهای بهداشتی و مراقبت‌های ویژۀ زنان نیز پرداخته شود.

این یادداشت برای نخستین بار در شمارۀ ۱۳ ماهنامۀ گیلانˇاؤجا منتشر شده. 

شمارۀ ۲۱ ماهنامۀ گیلانˇ اؤجا به همراه یاور منتشر شد!

شمارۀ ۲۱ ماهنامۀ گیلانˇ اؤجا به همراه یاور منتشر شد

شمارۀ ۲۱ اؤجا، شهریور و مهر ۹۷ منتشر شد. در این شماره می‌خوانید: «درد را درمان کجاست؟!» سرمقاله‌ای پیرامون بحران بهداشت و درمان در استان گیلان؛ نقد روند خصوصی‌سازی درمان و اینکه این روند چگونه پیش رفت و چه بلایی بر سر مردم ایران آورد؟ راهِ حل و موانع پیش روی مردم و...

سپس در یادداشت کارگری «گامی به پیش» می‌خوانیم که چرا باید از کارگران متشکل بیاموزیم، و چگونه به پراکندگیها پایان بخشیم! در این یادداشت با طرح و تحلیل انتقادی مطالبات کارگران هفت‌تپه و اعتصابات اخیر، به موانع پیش روی تشکلیابی مستقل کارگران پرداخته شده است. و به موازات آن مقدمه‌ای بر سلسله یادداشت‌هایی در معرفی و تشریح «شورا» که از این پس در اؤجا منتشر خواهد شد، با عنوان «شورا چیست؟!» آمده است. 

مصاحبه با یکی از پرستاران استان گیلان پیرامون بیمۀ سلامت با عنوان «کار مضاعف، حقوق ناعادلانه» و یادداشتی دربارۀ تجربۀ کنترل کارگری در کارخانۀ چینی خزر، از دیگر مطالب شمارۀ ۲۱ ماهنامۀ اؤجا است.

در بخش خبری-گزارشی «صورت وضعیت» مطالبی پیرامون: بهداشت و درمان بخش‌های عمارلو و خورگام رودبار، تعدیل نیرو در شرکت‌های بزرگ استان، انتصاب زنان در پست‌های مدیریتی، ورزش زنان، بحران کودکان کار و مصائب دامداران، همچنین بحران زباله در استان، واردات برنج و چای و ابریشم، مسألۀ سد سازی و بحران سیل اخیر؛ به علاوۀ گزارش اعتصاب و اعتراضات کارگری در ایران پوپلین، پرندک خزر و کاشی گیلانای منجیل، چوکای تالش و صنایع چوب اسالم، به همراه بیانیه‌ها و مطالبات کانون صنفی فرهنگیان گیلان و نگاهی به مشکل پرداخت هزینۀ درمان کارگران و بازنشستگان در گیلان و مشکلات اساتید حق‌التدریسی دانشگاه‌ها را می‌توانید بخوانید.

در بخش دیگر ماهنامۀ اؤجا چند شعر و یادداشتی ادبی با عنوان «سه حلقۀ یک داستان» منتشر شده است. و در ادامه ترجمه‌ای دربارهٔ تجربه‌ای اجتماعی‌ که در روژاوا در جریان است با عنوان «سوسیالیسم در سه کانتون» آمده.

یادداشت گیلکی «می شهر» هم از نویسندۀ این وبلاگ در این شماره منتشر شده است.

و همراه با یادداشتی دربارۀ مصائب کارگران ساختمانی نیز پایان بخش مطالب شمارۀ ۲۱ ماهنامۀ گیلانˇ اؤجا هستند. 

شمارۀ ۲۱ ماهنامۀ گیلانˇ اؤجا در ۱۶ صفحه به قیمت ۳۰۰۰ تومان عرضه شده است.

یاور ویژه نامۀ زنان ماهنامه گیلان اؤجا

ماهنامۀ گیلانˇ اؤجا همراه با شمارۀ ۲۱ ضمیمۀ ویژۀ زنان با نام «یاور» هم منتشر کرده است.

این نشریۀ ویژۀ زنان استان گیلان است و به مسائل زندگی و معیشت زنان استان، از دریچۀ نگاه زنان می‌پردازد.

در این ویژه نامۀ که به عنوان ضمیمۀ شمارۀ ۲۱ اؤجا منتشر شده می‌خوانید: «تجربۀ شیرین یک کار و تلاش مشترک»، «چالشهای پیش روی زنان در بحران اقتصادی»، «آموزش دختران گیلان در بستر حرکتهای مردمی»، «صدای زنان»، «نگاهی به وضعیت دختران دانش‌آموز»، «هوشیاری و اتحاد زنان روستای جانکبر» و شعر و داستان به زبان گیلکی و...

یاور در ۱۶ صفحه به قیمت ۳۰۰۰ تومان در دسترس علاقه‌مندان است.


مراکز پخش:

آستارا:

نوشت‌افزار رومینا. خیابان فارابی. روبروی هلال احمر.

املش:

مطبوعاتی محبی. خیابان شهید بهشتی.

بندر انزلی:

مطبوعاتی بوعلی. خیابان سپه (بازار سپه)

نمایندگی مطبوعات. میدان اصلی شهر

دفتر فنی مهراز. جنب دانشگاه آزاد طالب‌آباد

کتابفروشی قصر دانش نوین. خیابان نواب

تالش:

مطبوعاتی بیرامی.

رستم‌آباد:

بلوار بهشتی. نمایندگی مطبوعات رستم‌آباد.

رودسر:

مطبوعاتی غلامی. میدان شهرداری.

کتابفروشی دهخدا. میدان شهرداری.

رشت:

نشر گیلکان. خیابان انقلاب (حاجی‌آباد). 

کتابفروشی ماه نو. میدان سرگل.

کتابفروشی آسمان. خیابان امام خمینی.

کتابفروشی فرازمند. خیابان امام خمینی. ابتدای پیاده‌راه.

کتابفروشی‌بدر. گلسار. روبه‌روی ادارۀپست

کلاچای:

مطبوعاتی حسینی. میدان امام خمینی.

لاهیجان:

نمایندگی کیهان. خیابان انقلاب.

کتاب فرازمند. روبروی باغ ملی.

خانهٔ کتاب. خیابان نیما.

لنگرود:

شهر کتاب لنگرود. جنب منبع آب. 

کتابفروشی میرفطروس. خیابان بهشتی.

مطبوعاتی علیزاده. روبه‌روی کفش بلا.

تهران:

کتاب نیما. میدان انقلاب. خیابان کارگر جنوبی. 

نشر اختران. خیابان انقلاب. بازارچه کتاب. 

کتابفروشی نشر چشمه. خیابان کریم‌خان.

دوستان ساکن تهران، مازندران و گلستان و... که مایل به تهیه شماره‌های پیشین و یا توزیع گیلانˇ اؤجا هستند با نشریه تماس بگیرند. 

نشانی: جادۀ انزلی - رشت، سه راه حسن رود، نبش کوچۀ وحدت ۱۷، پلاک ۳۳۳ 

تلفن تحریریه:  ۴۴۴۰۳۵۷۱ – ۰۱۳  

مکاتبات:  بندر انزلی. صندوق پستی: ۱۱۱۹ - ۴۳۱۴۶

ایمیل: awjamag@gmail.com

زنان روستایی ستون اول خانواده؛ روایت زندگی«نورجهان» و «گل بانو»

زنان روستایی گیلان

زنان روستایی شاید فرصتی برای حضور در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی را نداشتند اما در عمل نشان دادند که از پس هر سختی بر می‌آیند و در هر زمانی که به وجودشان نیاز باشد فارغ از جنسیت همراه و هم گام می‌شوند و ثابت کردند که ستون اول خانواده هستند.

به گزارش ایسنای گیلان، روز جهانی «زن روستایی» بهترین بهانه برای سفر به یکی از روستاهای استان گیلان بود، راهی جاده شدم و مقصدم یکی از دورترین روستاهای استان در شهرستان رودبار شد که بعد از طی مسافت 5 ساعته حوالی عصر به این روستا رسیدم.

با قدم زدن در روستا بوی پخت نان مطبوع مشام را نوازش داد که این خود می‌توانست بهترین منشأ روایت تلاش زنان روستایی باشد و با گرفتن رد دود به تنوری رسیدم که دو مادر روستایی مشغول پخت نان بودند، با خنده و گشاده رویی «نان» داغی را از تنور درآوردند و همین تعارف شان آغاز گر گفت‌وگوی شنیدنی بود.

«نورجهان» و «گل بانو» دو همسایه‌ای هستند که به سبب تنهایی، در امورات مختلف نظیر پخت نان، رفت و روب منزل، تمیز کردن برنج، یادآوری مصرف دارو و... به یکدیگر کمک می‌کنند؛ گل بانو از کودکی به دلیل بیماری سرخجه بینایی‌اش را از دست داده و همواره این امر باعث نشد که وی از دیگر زنان روستایی عقب بماند.

«نورجهان» مادر 68 ساله‌ای که دارای هفت فرزند است و تمامی فرزندانش بعد از تحصیل و ازدواج در شهرهای مختلف استان ساکن شدند و همسرش هم پنج سال پیش فوت کرده است .«گل‌بانو» این بانوی روشندل فرزندی ندارد و همسرش و تعدادی از اعضای خانواده‌اش هم در زلزله سال 69 فوت کرده‌اند.

لبخند بی دریغ، صداقت بیان و تعارف بی‌ریا ویترین این دو بانوی مهربان بود که برجسته‌ترین خصلت زنان روستاست. وقتی در خصوص علت حضورم در روستایشان گفتم، لبخند ناشی از خجالت اینکه چیزی برای گفتن نداریم، چهره‌های پر چین صورتشان را که هرکدام بازگو کننده داستان‌هایی بود، فراگرفت.

نورجهان، اولین فرزند از خانواده 14 نفره بوده که همین امر سبب انتخاب نامش شد، وی به جهت اینکه اولین فرزند خاندان محسوب می‌شد و نور و امید را به خانه آورده بود، "نورِ جهان" نام گرفت. وی تا قبل از ازدواج در کارهای خانه و امورات منزل و نگهداری فرزندان کمکیار مادر بوده و سرانجام در سن 17 سالگی با پسری که میرزا و مکتب رفته بود، ازدواج می‌کند و پس از ازدواج هم در مزارع گندم، جو، عدس، باغبانی و دامداری همراه و همیار همسرش بوده و علاوه‌بر این به امورات فرزندان رسیدگی می‌کرده است.

نورجهان در عین بیان خاطراتی از «کار در مزرعه»، «باغبانی»، «دامداری»، «تولد فرزندان»، «فرزندپروری»، «آشپزی»، «فروش محصولات برای کمک به اقتصاد خانواده» و... با هر «پنجه کَشی» (نوعی نان محلی) که به دیواره تنور گداخته می‌زند، گویا به گذشته سفر می‌کند.

گل بانو هم در کنارش خمیر را در اندازه‌های مشت دست چانه گیری می‌کند و با وردنه چوبی آن را که در زبان محلی «مَرزِه» می‌گویند، پهن می‌کند، تا نورجهان خمیر را به تنور سرخ بچسباند.

در این فاصله که نورجهان برای آوردن چای به خانه می‌رود، گل بانو از کمک‌های نورجهان به وی می‌گوید که این روزها به دلیل کهولت سن و با وجود نداشتن خواهر و برادر، نورجهان و دیگر زنان روستایی خواهری را در حقش ادا می‌کنند و جویای احوال و اموراتش می‌شوند. وقتی چای اصل لاهیجان را در محیط تنور گداخته با عطر نان و پنیر محلی صرف کردیم، گل بانو برای رسیدگی به گاو و گوساله تازه زاده شده‌اش، تنور را ترک کرد و مجالی پیش آمد تا با وی همراه شوم.

دست به دیوار تنور گذاشت و با تبحر خاصی موانع مسیر را رد کرد تا به طویله‌ای که پشت خانه کاهگلی‌اش بود، رسید. با مهارت خاصی و بدون هیچ مشکلی کارش را انجام داد. سپس ازم خواست تا باغچه‌اش را هم ببینم، باغچه‌ای که گوشه ای از آن انواع سبز‌ی‌های محلی و خوردنی چشم نوازی می‌کرد و در گوشه دیگر درخت گردو، سیب و آلبالو کاشته بود. گل‌بانو در حین آبیاری باغچه‌اش، یکایک محصولاتش را معرفی می‌کرد و می‌گفت این ریحان را برای نورجهان کاشته‌ام، آن جعفری و اسفناج برای جواهر است که خریدهایم را انجام می‌دهد، بخشی از گردوهای درخت انتهای باغ را هم باید به ابوذر بدهم که برایم هیزم تهیه می‌کند.

هوای ابری و زمین مه گرفته، تاریکی هوا، سختی مسیر برگشت را حکایت می‌کند اما هنوز شنیدنی‌ها زیاد است که با اصرارهای بی ریای این دو مادر مهربان، شب را مهمان منزل پر رونق شان می‌شوم. گل بانو با صبوری، رئوفی و صداقتش از ما خواست که امشب را در خانه وی بمانیم که سال‌هاست هیچ مهمانی نداشته است. با شوق خاصی مشغول آماده کردن کوکو سبزی از محصولات باغش شد. به یقین می‌توان گفت این کوکو سبزی با نان گرم و ماست محلی در منوی هیچ رستورانی یافت نمی‌شود.بعد از صرف شام، گل بانو از خاطراتش گفت، سن نابینایی‌اش را به یاد نمی‌آورد اما همواره مثل دیگر اعضای خانواده کمک می‌کرده و در نهایت درسنی که به خاطر نمی‌‌آورد همسر مردی می‌شود که همسرش فوت کرده و صاحب یک فرزند 6 ساله بوده و بعد از ازدواج با وی صاحب فرزند می‌شود که سرانجام در زلزله سال 69، همسر و دو فرزندش را از دست داد در اینجا که رسید ناخداگاه به زمزمه لالایی که همواره برای فرزندانش می‌خواند، پرداخت که با تذکر نورجهان ادامه نداد و برای فروخوردن بغضش، انجام کاری را بهانه کرد.

نورجهان می‌گوید: گل بانو زمانی که تنهاست یا رادیو اش را روشن می‌کند یا برای فرزندانش لالایی می‌خواند. شب سرد روستا با لحاف‌هایی که از پشم گوسفندان‌شان دوخته بودند، در کنار بخاری هیزمی که سوسوی ش خانه را روشن کرده بود، صبح شد.

این روایت بخشی از زندگی زنان روستایی است که همواره بدون هیچ انتظاری به ایفای نقش می‌پردازند، گاه مردانه دوشادوش همسران‌شان کار می‌کنند و گاه در قالب کدبانویی تمام عیار پذیرای هر غریبه و آشنایی می‌شوند، این زنان شاید فرصتی برای حضور در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی را نداشتند اما به غایت در عمل نشان دادند که از پس هر سختی بر می‌آیند و در هر زمانی که به وجودشان نیاز باشد فارغ از جنسیت همراه و هم گام می‌شوند و ثابت کردند که ستون اول خانواده هستند.

جا دارد ضمن خداقوت به همه مادران روستایی پر تلاش در گیلان عرض کنم که "مار جان قدر تی زحمتانه دانم و سختیانی کی بکشی فهمم، تی اُ پینه بزه دستانه ماچی دهم".


 گزارش از محدثه مهدوی – خبرنگار ایسنا گیلان

پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan