نرگس خاتون کاسپور متولد ۱۳۴۶مدیر دبستان با بیش از ۲۵ سال سابقهٔ کار،که ۱۳ سال مدیریت ،۳ سال معاونت آموزشی و ۹سال از آن را به عنوان آموزگار مشغول به خدمت بوده است کارشناس رشتهٔ الهیات و معارف اسلامی و فوق دیپلم رشتهٔ دینی و عربی است.
هنگامی که به عنوان معلم در پایه پنجم تدریس میکرد متوجه شد یکی از دانشآموزان در برابر سؤالهای کلاسی بیتفاوت است و در بحثهای گروهی شرکت نمیکند. وقتی از او ارزشیابی شفاهی گرفت متوجه لکنت زبان شدید او شد.
او دربارهٔ برخوردش با این مسئله چنین میگوید: «متأثر شدم و بنا بر تعهد شغلیام و وظیفهای که در برابر خداوند در خودم احساس میکردم،تصمیم گرفتم در کاهش این مسئله بکوشم و در پی اقدامی برآیم تا کمکی هر چند کوچک برای این دانشآموز انجام دهم زیرا معلم علاه بر معلم بودن باید یک روانشناس خوب و یک پدر و مادر دلسوز برای دانشاموزانش باشد.»
او برای حل این مشکل و کمک به دانشآموز نیازمند اطلاعات بیشتری از وضعیت زندگی و گذشتهٔ او بود بنا براین با هماهنگی با مدیر مدرسه با مادر آن دانشآموز صحبت کرده و بعد از کسب یکسری اطلاعات از زندگی حال و گذشتهٔ او،ضمن صحبت با معلم سال قبل، پروندهٔ تحصیلی او را از دفتردار گرفته و نمرات شفاهیش را بررسی کرد. سپس با مشاوری صحبت کرد و مشاور کتابهایی در این زمینه به او معرفی کرد. پس از تهیه به مطالعه کتابها پرداخت.
در کتابها به ۸هر راه حل اشاره شده بود:
۱. ایجاد محیطی دوستانه برای او همراه با صبر و حوصله
۲. از بین بردن ترس و اضطراب در دانشآموز
۳. تأیید کردن در هنگام پاسخگویی به سؤالات شفاهی با تکان دادن سر و نگاه کردن در صورت او
۴. ورود در میان صحبت برای از بین بردن فشار یا عجله
۵. تشویق به خواندن درس با صدای بلند
۶. دادن مسئولیت سرگروهی
۷. سعی کردن دانشآموز برای بیان کامل صحبت بدون کمک دیگران
۸. پاسخگویی دانشآموز به سؤالات
همیشه و هر روز امکان اجرای همه آن راه حلها وجود نداشت بعد از مشورت با مشاور و مدیر راه حلهای پیشنهادی خود را انتخاب و عملی کرد.
او در رابطه با اجرای راه حل میگوید:«زمانی که میخواستم از دانشآموز سؤال شفاهی بپرسم کنار میزش میرفتم و دستی بر سرش می کشیدم و از او سؤال میکردم، محیط کلاس را آرام میکردم و از او میخواستم در فعالیتهای گروهی اظهار نظر کند. هنگام پاسخگویی به صورتش نگاه میکردم و با سر پاسخ او را تأیید کرده و با ورود در میان صحبت و رساندن کلمات شرایط احساس فشار و عجله را از بین میبردم و او با آرامش جواب میداد. روخوانی بعضی درسها را به او واگذار میکردم و تأکید میکردم که با صدای بلند روخوانی کند. این کار باعث تسلط بیشتر او بر کلمات و راحتتر ادا کردن آنها شد. از او خواستم به عنوان سر گروهی که گزارشهای جمعآوری شده از گروه را مورد نقد و بررسی قرار دهد بهترین گزارش را خودش در کلاس برای دانشآموزان دیگر بخواند. با این کارها توانستم گرایش او را به درسهای شفاهی و فعالیتهای گروهی زیاد کرده و از نگرانیهای خود دانشآموز و خودم را کم کنم. البته برای اینکار صبر و حوصله معلم خیلی مهم وبا ارزش است که به دانشآموز صبورانه و با دقت و توجه فرصت داده شود که او بتواند هر چه میخواهد بگوید.»
نتیجهٔ این تحقیق و مطالعه و صبر و حوصله این معلم دلسوز این بود که این دانشآموز در فعالیتهای گروهی و کلاسی شرکت میکرد و نسبت به درس و سؤالات بی تفاوت نبود و برای جواب به پرسشهای کتبی داوطلب میشد و نمرهٔ خوبی میگرفت و در فعالیتهای کلاسی قویتر شد.
دانشآموزی که ممکن بود بر اثر بی توجهی یا سهل انگاری نسبت به وضعیتش گوشهگیر شده و یا از آموزش و یادگیری دوری کند با اقدام مناسب و به جای معلمی که حرفهاش را شغل انبیا نامیدهاند توانست بر مشکلش غلبه کند و اگر مسئولیت پذیری و تحقیق و مطالعه همراه با عملی کردن راه حل مشکل با صبر و حوصله این معلم مهربان نبود این امر محقق نمیشد.
خانم کاسپور که اکنون عهده دار مدیریت یک دبستان دخترانه است، چند پیشنهاد دارد:
۱. مسئولین به کلاسهای ضمن خدمت بیشتر بپردازند
۲. معلمان و مدیران محترم با مشاهدهٔ چنین مواردی علل آن را جویا شده و در رفع مشکل با همکاری دیگران بکوشند
۳. در مدارس ابتدایی حداقل یکی دو روز در هفته مشاوره انجام شود.
نتیجهٔ این اقدام پژوهی با عنوان «کاهش لکنت زبان دانشآموز پایهٔ پنجم ابتدایی» توسط رابط تحقیقات کمیتهٔ پژوهشی ادارهٔ آموزش و پرورش در تاریخ ۱۳۸۵ در کتاب «آموزش اقدام پژوهی فرهنگیان شهرستان بندر انزلی» منتشر شده است.