صبح زود از خواب بیدار شدم. کتری را روی گاز گذاشتم تا چای درست کنم. به اتاق پسرم رفتم و وسایل مدرسهاش را آماده کردم. آب که جوشید چای را دم کردم و صبحانه را حاضر کردم همسر و پسرم را بیدار کردم. بعد ازراهی کردن آنها به سراغ آشپزخانه رفتم. ظرفهای کثیف را شستم. یادم افتاد قرار بود قیمه بپزم اما لپه نداشتم در ضمن پسرم قیمه را با سالاد دوست دارد پس لباس پوشیدم و برای خرید لپه و خیار و گوجه وسبزی خوردن از خانه بیرون رفتم. سوز سردی میآمد. برگشتم و برنج و لپه را خیس کردم. پیاز خرد کردم وگوشت را که حالا خیلی کمتر از قبل میتوانیم بخریم، تفت دادم و با لپه و کمی رب گذاشتم تا بپزد. سبزی خوردن را پاک کردم و خیساندم. لباسها را داخل لباسشویی ریختم. خانه به هم ریخته بود. بعد از مرتب کردن خانه و تختخواب ها، همه جا را جارو زدم. کف خانه سرامیک است و مجبورم حتما با تی آن را تمیز کنم. به آشپز خانه برگشتم آب برنج را گذاشتم تا بجوشد در این فاصله قبض گاز و آب را اینترنتی پرداخت کردم. آب که جوشید برنج را داخلش ریختم بعد آبکش کردن و دم کردم. برای خورش سیب زمینی را خیلی ریز خلال کردم و سرخ کردم. لباسها را از ماشین در آوردم و پهن کردم. کتری را گذاشتم تا بجوشد. سبزی خوردن را شستم و خیار و گوجه و پیاز را خرد کردم و سالاد درست کردم. کتری که جوشید چای را دم کردم. ظرفهای ناهار را آماده کردم .پسرم و همسرم از راه رسیدند. ناهار را آماده کردم. بعد از خوردن ناهار ظرفها را به آشپزخانه بردم و شستم. چای ریختم. میوه آوردم و پوست کندم. پسرم عصر باشگاه داشت. لباسهایش را آماده کردم. خیلی خسته بودم خواستم کمی استراحت کنم که تلفن زنگ خورد. مادرم بود که از من خواست برایش خرید کنم و ببرم. بعد از راهی کردن پسرم لباس پوشیدم و برای مادرم خرید کردم. وبه خانهاش بردم. اصرار کرد بمانم اما نمیشد بمانم. پسرم به خانه برمیگشت. با مادرم خداحافظی کردم. به خانه که برگشتم تنم درد میکرد. انگار سرما خورده بودم. برای خودم سوپ و برای بقیه کوکو سبزی درست کردم. پسرم که از باشگاه برگشت از من خواست در انجام تکالیف کمکش کنم. شام را که خوردیم بعد از خوردن چای خواستم کمی استراحت کنم که یکی از همکاران همسرم با خانواده سر زده به خانۀ ما آمدند. از آنها پذیرایی کردم وقتی که رفتند ساعت ۱۲ شب بود. بعد ازمرتب کردن آشپزخانه وقتی به رختخواب رفتم خر و پف همسرم بلند بود. به آرامی زیر پتو خزیدم ولی تا صبح تب و لرز داشتم. وقتی ساعت گوشی زنگ خورد نای بیدار شدن نداشتم. ولی مجبور بودم .کلی کار نکرده داشتم. با خودم فکر میکردم کاش میشد امروز را مرخصی بگیرم. ولی از کی؟! کاش پسر و همسرم کمی مرا درک میکردند و به من در انجام وظایف هر روزه خانگی کمک میکردند. اما انگار که کار خانگی ۲۴ ساعته بدون مرخصی و تکراری وظیفۀ من است. کاری که همیشه بر دوش زنان بوده و بسیاری از مردان انجام آن را آسان میدانند و همکاری و مشارکت با زنان را دون شأن خود میپندارند.
بیدارزنی: فوتبال از جمله رشتههای پرطرفدار، پرحاشیه و مهیج ورزشی است که در سالهای اخیر بر طرفداران و علاقهمندان به آن در میان زنان افزوده شده و زنان فوتبالیست مانند مردان در زمین چمن یا سالن فوتسال به این ورزش جذاب میپردازند.
اولین تیم فوتبال چمنی زنان متعلق به باشگاه تاج بود که از سال ۱۳۴۹ فعالیت خود را آغاز کرد و به تدریج و با بالا رفتن تعداد تیمها و استقبال دختران، فدراسیون فوتبال ایران تشکیل اولین تیم ملی فوتبال زنان را در دستور کارش قرار داد؛ اما در پایگاه اطلاعرسانی فدراسیون فوتبال و به طور کلی در فضای مجازی، اطلاعات موثق و منابع مکفی دربارهی آن تیم وجود ندارد. پس از انقلاب، ورزش زنان در تمام رشتهها از جمله فوتبال به محاق رفت تا سال ۱۳۷۲ که با برگزاری مسابقات سالنی فعال شد و از آن زمان تا کنون فراز و فرودهای زیادی مانند مسئلهی پوشش و حضور در محافل بینالمللی را پشت سر گذاشته است.
این ورزش پرتحرک که با قدرت، تکنیک و جنگندگی همراه است جای خود را در میان زنان و دختران شهرستانی نیز به خوبی باز کرده است که از بین آنها میتوان به تیم فوتبال زنان ملوان بندرانزلی اشاره کرد. این تیم که از زمان حضورش در لیگ برتر از سال ۱۳۸۴ یکی از تیمهای مطرح بوده و حتی یک سال قبل از انحلالش به عنوان نایب قهرمانی دست یافته بود، در سال ۱۳۹۵ در میان اندوه و شگفتی هواداران و بازیکنان به یکباره منحل شد. مدیرعامل باشگاه در آن زمان پس از سقوط تیم فوتبال مردان ملوان از لیگ برتر، دربارهی انحلال تیم زنان ملوان گفت: «ما بسیار عیالوار هستیم. وقتی یک کشتی در طوفان اسیر میشود، بار خود را خالی میکند.»
این بار اضافی تیمی بود که در سالهای اخیر هیچ فصلی را بدون عنوان به پایان نرسانده بود و یکی از بازیکنان ملیپوش، سارا قمی، عنوان خانم گلی را با زدن ۱۵ گل در لیگ برتر به دست آورده بود.
گرچه دلیل انحلال این تیم، در ابتدا مسائل مالی اعلام شد ولی در کمال ناباوری دلایل دیگری در بیانیۀ صادره از باشگاه ملوان عنوان شد که علت انحلال تیم، همجنسگرایی اعضای تیم و شرایط خاص بدنی بعضی از اعضای تیم است. بیانیهای که نگاه از بالا و مردسالار مدیران باشگاه در آن با ادبیات جنسیتزده، بهانهای برای حذف زنان ورزشکار شد.
«باشگاه ملوان از اواسط فصل گذشته تصمیم به عدم تیمداری در حوزه بانوان گرفت، این تصمیم دلایل خاص خود را داشت و نمیتوان آنطور که در برخی رسانهها و مصاحبۀ برخیها مطرح شده است، تنها دلیل این تصمیم را به موضوعات مالی ربط داد. چرا که شاید دلایل مالی کوچکترین بخش از دلایل این تصمیم بود و بزرگترین دلیل آنرا باید در مواردی جستوجو کرد که نمیتوان در یک جامعۀ اسلامی آنها را مطرح کرد.»
متن بالا بخشی از بیانیۀ باشگاه ملوان انزلی در خصوص انحلال تیم فوتبال بانوان این باشگاه است؛ موضوعی که زمزمههای آن از ماهها قبل شنیده میشد. اما دلیلی که برای انحلال این تیم در بیانیۀ باشگاه ذکر شده است، عجیب و شکبرانگیز به نظر میرسید. رفتهرفته موضوع مالی که این اتهام اخلاقی بهانهای برای سرپوش گذاشتن بر آن شده بود از اذهان عمومی دور و فراموش شد تا مدیران مذکور پاسخگوی مسائل مالی و ورشکستگی باشگاه نباشند و با طرح مسائل محرک جنسیتی، افکار عمومی را منحرف سازند و این میان چه قربانیای از دختران ورزشکار، بیدردسرتر بود.
سرپرست تیم بانوان به این اقدام واکنش نشان داده و با انتشار بیانیهای اعتراض خود را به گوش مسئولان امر رساند. در این بیانیه به سهلانگاری و سوء مدیریت مدیران باشگاه اشاره شده و مسائل اخلاقی مطرحشده را توهین و تهمتی برای توجیه سهلانگاریها دانست. در قسمتی از بیانیۀ سرپرست بانوان آمده است: «بیانیۀ باشگاه ملوان، توهین بزرگی به بازیکنان این تیم و بخشی از بدنۀ جامعه است. جای تأسف دارد که مدیران ما به دلیل بیکفایتی و عدم مدیریت صحیح، خود را پشت سنگر حجاب و اخلاق پنهان میکنند و با مصادره به مطلوب کردن دین و به قیمت توهین به دختران استان خود، تنها به دلیل نبود بودجه، بحث حجاب و مشکلات اخلاقى را پیش میکشند.»
ایراندوست، سرمربی تیم زنان ملوان نیز به سختیها و تلاشهایی که در چندین سال گذشته برای پیگیری علاقۀ خود داشت، اشاره کرد و گفت: «ورزش تنها شغل حرفهای و فوتبال عشق من بود، بعد از تولد پسرم در دو ماهگی او، به فوتبال پرداختم و تلاش بسیار کردم. در چهار جبهۀ تمرین، باشگاه، خانه و دانشگاه فعالیت میکردم و تمام مشکلات را تنها به خاطر عشق به فوتبال تحمل میکردم. چرا که با خود میگفتم روزهای خوب فرا خواهید رسید و با قهرمانی تلاشهایمان دیده خواهد شد ولی متأسفانه بعد از گذشت سالها و کسب عناوین مختلف تیم منحل شد و شاهد بالاترین حد بیاحترامی بودیم. تصور من این است که این اتفاق برای جامعۀ ورزش زنان اتفاق خوبی نیست و ناامیدی بزرگی را به وجود خواهد آورد.»
وی ادامه داد: از نظر من زنان و مردان با یکدیگر برابر هستند، بنابر دلایلی که برای من قانعکننده نیست میگویند زنان و مردان از نظر بودجه برابر نیستند، این حق نباید وجود داشته باشد که بنا به هر دلیلی حداقلها را نیز از زنان بگیریم و مانع رفتارهای حرکتی زنان و مانع ورزش و نشاط آنها شویم.
سرمربی فوتبال زنان ملوان گفت: در لیگ برتر مردان ممکن است یک میلیارد برای تیم هزینه شود اما در بخش بانوان در چهارده سالی که فعالیت داشتهایم فقط در دو-سه سال اخیر پول دریافت کردهایم و تمام اسناد در باشگاه موجود است. در سال گذشته کل هزینهها برای یک فصل تیم مبلغ ۵۰۰ میلیون تومان بود، این هزینهها شامل البسه ورزشی، کرایه زمین برای تمرین، رفت و آمد، هزینه داوران، هزینه مسابقات و… یعنی تمام هزینه قرارداد بازیکنان و کادر فنی با ۵۰۰ میلیون تومان انجام میشد.
او در ادامه گفت: حتی اگر این ۵۰۰ میلیون تومان نیز برای باشگاه زیاد بود بهتر بود یک جلسه با سرپرست تیم گذاشته میشد و باشگاه اعلام میکرد چون شرایط مالی خوبی نداریم هزینهها را کاهش میدهیم، قطعا بازیکنان اینقدر منطقی بودند که با کم کردن هزینه کمک کنند تا تیم منحل نشود، ولی اینکه یک طرفه تصمیمگیری شود و تیمی را که برایش زحمت کشیده شده و هویت زنان انزلی است و زنان انزلی با حضور ۲۵۰۰ نفری خود در ورزشگاه تختی انزلی نشان دادند که چقدر تیم خود را دوست دارند، اینگونه منحل شود کار درستی نبود. چرا که واقعا حیف است تیمی که اینقدر مرتب، منظم و با انسجام اخلاقی و فنی کار کرده است برای هیچ و پوچ و بی هیچ دلیل قانعکنندهای و تنها به دلیل یک مصاحبه منحل شود.
ایراندوست به مصاحبههای مردان در فضای رسانهای اشاره کرد و افزود: مردان مصاحبههایی در فضای رسانهای انجام میدهند که من هیچ یک از آنها را تایید نمی کنم ولی آیا با آنها نیز اینگونه برخورد میشود و صورت مسئله را پاک میکنند و یا اینکه با در نظر گرفتن تنبیهات و جریمه موضوع را حل میکنند. خیلی از مسائل با صحبت کردن حل میشود. بچهها همیشه دوست دارند پدر دست محبت بر سر آنها بکشد و بگوید مشکلات حل میشود، در حد همین جملات مشکلات بازیکنان میتوانست کمرنگ شود، توجهات معنوی نسبت به بازیکنان کم بود و نحوه برخورد با آنها طوری بود که کلافه شده بودند اما با وجود تمام شرایط سخت به قولی که داده بودند عمل کردند و با اختلاف یک امتیاز نایب قهرمان لیگ شدند.
دو سال پس از این انحلال عجیب و پرحاشیه، تیم ملوان زنان بار دیگر به عرصۀ رقابتها در لیگ برتر بازگشتند و با مربیگری مریم ایراندوست که خود از خانوادهای فوتبالیست و سابقهی بازی در این تیم را هم دارد، کار خود را خیلی بهتر آغاز کرده است. ایراندوست در مصاحبه با خبرنگار الجزیره گفت: «من فکر میکنم فوتبال بازی کردن در ایران وقتی زن هستید کاملاً دیوانگیست و ما دیوانههایی هستیم که از دیوانهخانه فرار کردیم.»
این تیم در بازی قبلی خود که در خانه برگزارکرد، با استقبال و حمایت بیش از دو هزار نفر در ورزشگاه تختی همراه بود و هواداران این تیم با وجود باخت تیم با نتیجۀ صفر بر یک تا آخرین لحظات به تشویق تیم خود پرداختند. بازی بعدی این تیم با آذرخش تهران بود که با نتیجۀ پر گل ۸ بر صفر به نفع ملوان پایان یافت. در هفتهی چهارم این دوره از بازیها نیز تیم زنان ملوان با برد شیرین ۴ بر ۱ مقابل سپیدار قائمشهر جایگاه خود را در رده چهارم جدول تثبیت کرده است؛ تیمی که دو سال بعد از انحلال، جنگنده و پرتوان وارد رقابتها شده و با وجود کمبودها و نابرابریها نتایج خوبی به دست آورده است.
زنان ملوان علیرغم توهینهای مدیریت مردسالارانه، نشان دادند که ورزش جنسیت نمیشناسد و زنان هم در رشتههای به ظاهر مردانه و خشنی همچون فوتبال نیز میتوانند موفق باشند. آنان هم تکل میروند، هم لایی میزنند، هم میدوند، هم هِد میزنند، هم آسیب میبینند و هم گل میزنند. در حالی که به دلیل پخش نشدن مسابقات ورزشی از تلویزیون و نداشتن اسپانسر، دیده نمیشوند و هرگز از حمایتهایی که از فوتبال مردان میشود برخوردار نیستند، اما با عشق و ازجانگذشتگی در مستطیل سبز میدوند تا نشان دهند از مردان چیزی کم ندارند. خواستن توانستن است. آنان فعل خواستن را به خوبی صرف کردند و توانستند. به امید پیروزی و موفقیتهای روز افزون برای این تیم پرتلاش و مبارز.
تیم فوتبال زنان ملوان بندرانزلی پس از دو سال از تاریخ انحلالش، با انگیزه و پر قدرت بار دیگر به عرصۀ رقابتهای فوتبالی زنان پا گذاشته است. این تیم با مربیگری مریم ایراندوست و با استفاده از بازیکنانی همچون سارا قمی، بازیکن ملی پوش تیم ملوان که در فصل قبل از انحلال تیم عنوان خانم گل لیگ برتر را کسب کرده بود، توانست با پیروزیهای پرگل و شکست سه تیم از لیگ دستۀ یک به لیگ برتر راه یابد. این تیم که از بدو ورودش از سال ۱۳۸۴ یکی از تیمهای با کیفیت لیگ برتر زنان بوده و بارها عنوان نایب قهرمانی را به دست آورده است، گرچه با بی مهری و با بی توجهی و حتی گاهی با توهین و تهمت رو برو بوده، به کارش ادامه داده و در فصل جدید فوتبال با دستانی پر به میدان آمده است.
بندر انزلی شهری ساحلی کوچکیست که مردمی فوتبالدوست و متعصب نسبت به تیم ملوان دارد. تیم ملوان زنان نیز به حمایت و دلگرمی نیاز دارد تا بتواند در مسیر سخت و دشواری که پیش رو دارد قدم بردارد. اکنون که بازیکنان تیم با حضور در باشگاههای ورزشی و دعوت از آنان برای دیدن بازی در ورزشگاه و تشویق تیم، برای حمایت از تیمشان تلاش میکنند، چه خوب است تمام زنان و دخترانی که دلشان برای فوتبال میتپد و ورزش را حرکتی مفید،سلامت بخش، و نشاط آور برای همه میدانند به ورزشگاه بیایند و با تشویق این تیم تازه جان گرفته آن را در این مسیر یاری کنند.
فوتبال ورزشی گروهی و تیمیست که سالها در انحصار مردان بوده ولی چندین سال است که زنان نشان دادند در این ورزش به ظاهر مردانه، حرفهایی برای گفتن دارند و اگر امکانات و پشتیبانی خوبی در اختیار داشته باشند میتوانند در عرصههای جهانی نیز بدرخشند. به امید آن روز.
یادداشت من دربارۀ منع خشونت علیه زنان در روزنامۀ همشهری:
یکی از انواع خشونت در سراسر جهان خشونت خانوادگی است که از طرف اعضای خانواده نسبت به عضو ضعیفتر که اغلب زنان و دختران خانواده هستند، صورت میگیرد و در اکثر مواقع فرد آسیبدیده، به دلایلی همچون حفظ آبرو، وابستگی عاطفی، مالی، نداشتن سرپناه و پشتیبان مناسب از بیان خشونت سر باز میزند. برای بررسی مسائل و مشکلات افرادی که در ایران درگیر این نوع خشونت هستند کارزاری با نام منع خشونت خانوادگی پنجم آذر ۱۳۹۵ به راه افتاد که هدف آن مستندسازی روایات و تجارب زیسته زنان در زمینه خشونت خانوادگی بود. این کارزار که فعالیت خود را با بیانیهای با امضای جمعی از فعالان حقوق زنان شروع کرده، با برگزاری کارگاههای آموزشی- ترویجی در شهرهای مختلف، پخش دفترچههای راهنما و گفتوگوی چهره به چهره با مردم، روایتهای آنان را بهصورت مکتوب جمعآوری کرده است؛ همچنین در بخش رسانه با ساخت انیمیشن و فیلمهای مستند درباره خشونت خانوادگی، فعالیت کرده است.
علاوه بر این توانسته با دیگر فعالان عرصههای اجتماعی و وکلا ارتباط برقرار کرده و توجه و حمایت آنان را جلب کند. در طرح اولیه کارزار، مدت فعالیت آن یک سال در نظر گرفته شده اما فعالان تصمیم گرفتند با توجه به شرایط موجود فعالیت آن را یک سال دیگر ادامه دهند تا بتوانند به پیشنویس درستتری از قانون منع خشونت دست یابند و طیف گستردهتری از ضرورت تصویب قانون منع خشونت خانوادگی آگاه شوند و کارزار بتواند به اهداف خود نزدیک شود. این کارزار که برای نخستینبار در ایران به راه افتاده با مشکلات زیادی روبهرو بوده اما از دستاوردهای آن میتوان به شکست سکوت در برابر خشونت خانوادگی و آگاهسازی جامعه و تهیه پیشنویس قانونی از سوی جامعه مدنی ایران برای رفع آن، که از دل تجارب و نوشتههای زنان خشونت دیده برآمده است و تجربهای مهم و عینی است، اشاره کرد.
این یادداشت در صفحۀ آخر روزنامۀ همشهری، مورخ دوشنبه ۵ آذر ۱۳۹۷ منتشر شده است.
به همت انجمن سینمای جوانان بندر انزلی چهارم آبانماه ۱۳۹۷، فیلم خانهٔ پدری به کارگردانی کیانوش عیاری در سالن نمایش ادارهٔ ارشاد بندر انزلی به نمایش در آمد سپس با حضور کارگردان و منتقدان آقایان امین صالحی و پور محمد رضا جلسهٔ نقد و بررسی فیلم برگزار شد. در ابتدا آقای رحمانزاده رئیس اداره فرهنگ و ارشاد بندر انزلی ضمن تقدیر و تشکر از انجمن سینمای جوانان بندر انزلی بر لزوم حمایت تماشاگران از اکران فیلمهای به نمایش درآمده در سالنهای سینما تأکید کرد.
آقای قاروریانی به عنوان مجری برنامه با اشاره به سابقه نمایش فیلم آنسوی آتش از ساختههای کیانوش عیاری در سال ۱۳۶۷ در بندر انزلی و حضور کارگردان در زمان اکران در این شهر به سابقهٔ فیلمسازی این کارگردان سینمای مستقل پرداخت.او با اشارهٔ به اولین فیلم عیاری (تنورهٔ دیو) که با پوستر نامتعارفش سر و صدای زیادی بر پا کرد تا ساخت سریال روزگار قریب که ۵ سال طول کشید به فیلم آبادانیها پرداخت که در سال ۱۳۷۱(۱۹۹۴م) برندهٔ جایزهٔ پلنگ طلایی از جشنواره لوکارنو شد. در ادامه فیلم خانهٔ پدری به نمایش درآمد و پس از آن جلسهٔ نقد و بررسی با حضور کارگردان و منتقدان و تماشاچیان برگزار شد.
فیلم خانهٔ پدری که محصول سال ۱۳۸۹ است تاکنون اجازهٔ نمایش عمومی نیافته و برخی علت آن را صحنهٔ خشن قتل دختر خانواده به دست پدر و برادرش میدانند.
کیانوش عیاری متولد سال ۱۳۳۰ در اهواز است و کارش را با ساخت فیلم کوتاه ۸ میلیمتری آغاز کردهاست.
یادبود
در بهار ۱۳۲۱( ش) گروهی از آوارگان لهستانی وارد بندر انزلی شدند.این آوارگان که شامل افراد غیر نظامی از جمله زن،کودک،پیر و جوان نیز بودند،در سال ۱۹۴۲ پس از سفری سخت از سرمای شوروی سابق و تحمل بیماری و گرسنگی به بندر انزلی رسیدند و با استقبال مردم انزلی که با سبدهای بزرگ غذا در انتظارشان بودند مواجه شدند.
زمان جنگ جهانی دوم بود و کشور ایران به دلیل حضور متفقین با کمبود مواد غذایی روبرو بود با این وجود مردم انزلی به استقبال آوارگان رفتند و از آنها پذیرایی کردند.
هلنا ولوش یکی از این هزاران نفر بعدها نوشت: "فرسوده از کار اجباری، بیماری و گرسنگی، در حالیکه شباهتی به زندگان نداشتیم، در بندر انزلی از کشتیها پیاده شدیم. آنجا همه با هم زانو زدیم تا بر ساحل شنی که خاک ایران زمین بود بوسه بزنیم. ما از سیبری رها شده بودیم و به سرزمین موعود رسیده بودیم".
۶۳۹ نفر که ۱۶۳نفر نظامی و ۴۷۶نفر غیر نظامی بودند جان خود را از دست داده و در گورستانی در بندرانزلی به خاک سپرده شدند تا یادگار رنج مردمی باشند که مانند میزبانشان قربانی بازی قدرتهای بزرگ در جنگی ویرانگر و خانمانسوز شدند.
این گورستان پس از گورستان تهران،بزرگترین گورستان لهستانی ها در ایران است.
پ ن:عکسها را روزی که عده ای از بازماندگان این آوارگان برای دیدار از مزار عزیزانشان به گورستان ارامنه آمده بودند انداختم.به ما اجازه ورود ندادند و مجبور شدم از بیرون گورستان عکس بگیرم.ورود برای افراد عادی و غیر ارمنی ممنوع است.
نمایشگاه گروهی هنری با عنوان «این یک طبیعت بیجان است» با نمایش آثاری از دختران هنرمند از در بندرانزلی در حال برگزاری است.
در این نمایشگاه که با موضوع تخریب محیط زیست و با محوریت نمادین لاله تالابی در گالری شهنوش برپا شده است، هنرمندان جوان با استفاده از تکنیکهای گوناگون آبرنگ، ترکیب مواد، اکریلیک و رنگ روغن به خلق آثاری با مفهوم ورود زیانبار انسان به محیط تالاب و نابودی تدریجی آن پرداختهاند.
طبیعتی که زمانی نه چندان دور حیات بخش و تأمین کنندۀ بخشی از نیازهای زندگی مرم بود، اکنون به دلیل بی توجهی و عدم رسیدگی در معرض نابودی قرار گرفته است. در کنار تابلوهای رنگارنگ نقاشی چند کار حجمی که با کاموا و مفتول ساخته شدهاند به چشم میخورد که کار گروهی از هنرجویان است.
این نمایشگاه که به همت خانم زهرا یگانه از ۲۳ تیر در گالری شهنوش ابتدای خیابان پاسداران بندرانزلی برگزار شده، همه روزه تا ۳۰ تیر ماه از ساعت ۱۶ تا ۲۱ پذیرای علاقمندان است.
همدیگره خۊشؤنˇ زأکˇ نؤمˇ همرأ دۊخؤنده: آرزۊ مأر، آتیه مأر…
استراحتˇ وخته.
آتیه مأر قدیمˇ گبه زئندره: رۊزأبؤستی بیجارکنار معلۊم نبۊ کؤىه زنانه ایساىه. رۊزˇ سیفیدی، مثلاً تۊ دئی آؤ! اؤىه زنانه ایسا بیجاره نیشاستندره. اۊتؤ خالی گب-گب تی گۊش آمۊىی، صداىˇ حرف آمۊىی، امما آدم در کار نبۊ. صۊبˇ تاریکی نیشاستده.
- أمان چار تا ىا پنج تا کرچی (کارگر زن در کشاورزی برنج) گیتیم مثلاً با من شیش تا؛ کرچئن تا أمأن من ای مسیره تا نیمه نیشاستیم.
- أ کاران همه زناکانˇ کار بۊ. شؤنزه هیوده رۊز نیشاستیمی، هیژده نۊزده رۊز ویجین زئیمی، بعداً نزدیکˇ بیس رۊز اۊنه دۊواره زئیمی. دۊواره سختتر بۊ!
- ألان بیس رۊز دکفده بیجارˇ مئن. دوا بیرۊن بامؤ. تۊ ایمرۊز بینیشا، فردا کۊد بزن. چۊن دئه قدیمˇ مۊرسؤن کار نۊکۊنده، خۊشؤنه «بازنشته» دؤنده.
آتیه مأر گئه: ألأن گیم کار نۊکۊنیمیا، بازنشستیمیا، أمان خۊدمان خۊدمانه بازنشست بۊکۊدیم، کارˇ زیادی همرأ، ألأن زانۊ ندأریم، ای جا بیشیم حتماً با أمی زانۊىأ درازأکۊنیم. ولی بازنشستی کی هندئه کار کۊنه: ساعت ۱ ظهر أىیمی، دۊواره ۲:۳۰ شیمی، ۷ غۊرۊب أىیمی، ۷:۳۰ خانه ایسأىم. ألأنˇ فصلˇ کار أتؤىه. بیجارکارˇ فصل کی تمنأبؤ، اۊ کاره تمنأگۊدیم صناىع دستی چاکۊنیم. حصیر ؤ کۊلا ؤ گیس ؤ...
- هر چی رئه مۊشتری بدأشتیم هۊنه چاکۊنیم. چیزی کی خریدار بدأره. ساعت ۹ نیشینیمی، تا ساعت ۱۱، بعدظهرم از ساعت ۲ نیشینیمی تا ساعت ۷ ىا ۸. بعدظهره بیشتر نیشینیمی.
- خانه کارم کی دئه کسˇ دیگه نأىه بۊکۊنه. خانه کارم خۊدمان کۊنیم.
- خۊدمان خۊدمانه مرخصی فأدنیم. بعضی وختان جۊمه'ن چانکۊنیم گیمی استراحت بۊکۊنیم ىه خؤرده خانه' بیشتر نظافت بۊکۊنیم. جۊمه'ن تعطیل کۊنیم گیم أمی استراحته. بعضیان کی احتیاج دأرده هیچ ذره تعطیلأنۊکۊنده. بعضیان شبم تا ۱۰ ىا ۱۱ شب چۊن نیاز دأرده باىد چأکۊند.
- هر کی کۊچیکی ىاد بیگیفته بلده، هرکس بلد نبۊ أمأن اۊشانه ىاد بدأىم، رانماىی بۊگۊدیم. حصیره باىد بیهینیم. «لی». «لی» سبزه. اۊنه باىد بیهینیم تابستان ىکی دۊ ماه خالی باىد بئسیم اۊنه خۊشکأکۊنیم، همه' آماده' کۊنیم بنیم زمستانˇ ره. پاىیز ؤ زمستان ای أمی کاره. دؤرˇ هم جۊمأبیم ای جا نیشینیمی با هم چأکۊنیم. خریدار أىه خانه، هینه. کسی کی بیجارکار ندأره، تابستان بهارم چاکۊنه. ألأن مثلاً می دؤختر کشاورزی ندأره، رشت ایسأ، خۊدش چأکۊنه، اۊ شیش ماىم صناىع دستی چأکۊنه ادامه دنه. خىلیان می دؤخترˇ مانستان ایسأده کی چاکۊنده.
- حلأ أمی وامه چی بۊکۊدده؟
- فأدأد. امرۊز من بۊشؤم.
- ولله؟
- همه کسه تعلق گیره. ایتأ ضامن خأىه.
- تۊ فیگیتی؟
خنده همرأ گئه: نأ.
-۱۲۰۰ نفریمی، ۲۰۰ تا کارت هنۊز بؤمۊ…
این گفت و گو برای نخستین بار در شمارۀ ۱ ماهنامۀ گیلانˇاؤجا منتشر شده بود.
برای اطلاع از چگونگی خواندن و نوشتن با رسمالخط گیلکی اینجا را ببینید.
کار خانگی، شغلی ۲۴ساعته، مادامالعمر، بدون مرخصی، حقوق و مزایا، که دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. این کار خانگی زنانه(!!) با نزدیک شدن به سال نو رنگ و بویی دیگر برای خانمها دارد.
کارهای سخت و طاقت فرسایی که زنان خانهدار و شاغل را درگیر خود میکند. گویی مسابقهای شروع میشود که هرکسی زودتر و بهتر آن را انجام دهد کدبانویی تمام عیار و زن خانهداری است.
صبح پس از راهی کردن بچهها و آقای خانه، بالاخره تصمیم میگیرم از اتاق خواب شروع به خانه تکانی کنم. قبل از هر کاری به فکر تهیۀ ناهار هستم. ناهار که رو براه شد، به اتاق میروم. پرده و ملافهها را داخل ماشین لباسشویی میاندازم و در دل سازندگان ماشین لباسشویی را دعا میکنم. ملزومات پاک کردن و برق انداختن شیشهها را با خود به اتاق میبرم. مشغول تمیز کردن شیشهها هستم که زنگ خانه را میزنند. همسرم به دنبال مدرکی که جا گذاشته به خانه برگشته است. دوباره از چارپایه بالا میروم. همسرم میگوید مراقب باش که نیفتی و در همان حال لباس و پوشش مرا برانداز میکند. میگویم اگر آنقدر نگران منی بیا و تو شیشهها را پاک کن. میگوید عجله دارد و میرود.
به نظر من سختترین قسمت خانه تکانی مرتب کردن کمد و کشوهاست. چند ساعتی وقتم را میگیرد تا لباسهای بلا استفاده و کهنه را جدا کنم و بقیه را مرتب و منظم سر جایشان بگذارم. بعد از گردگیری و تمیز کردن گوشه و زوایای اتاق به آشپزخانه میروم تا ناهار را آماده کنم. زنگ به صدا در میآید و بچهها خسته و گرسنه وارد میشوند. سفره را پهن میکنم. بعد از خوردن غذا به سراغ ماشین لباسشویی میروم. پرده و ملافههای تمیز را پهن میکنم. به اتاق میروم و جارو میکشم. چقدر دلم چایی میخواهد. کمرم و دستم درد میکند. پرده را با زحمت فراوان وصل میکنم. بالاخره تمام شد. راهی آشپزخانه میشوم. ظرفهای کثیف را میشویم. حالا نوبت تهیۀ شام است.
این یک مرحله از مراحل خانه تکانی همراه با خانهداری همیشگی من است. گاهی فکر میکنم اگر همکاری سایر اعضای خانه هم بود با شادی و رضایت بیشتری به استقبال سال نو میرفتم...
این یادداشت نخستین بار در کانال تلگرام کار خانگی منتشر شده است.
-
کتاب «می شهر» منتشر شد
-
تحلیل محتوای کتابهای فارسی ۱۲ پایه طبق مؤلفههای جنسیتی
-
خودکشی دانشآموز ممتاز (معدل دیپلم 19.5) بعد از کنکور
-
منبتکاری، هنر جان بخشیدن به چوب
-
همکاری در تهیۀ قطورترین کتاب جهان
-
شمارۀ ۲۸ ماهنامۀ گیلان اؤجٰا منتشر شد
-
شمارۀ ۲۷ ماهنامۀ گیلانˇ اؤجٰا منتشر شد
-
مریم ایراندوست، مربی ملوان انزلی در دیسکاور فوتبال آلمان
-
شمارۀ ۲۶ ماهنامۀ گیلانˇ اؤجٰا منتشر شد
-
بازداشت کاپیتان کشتی امدادی آلمانی
-
شمارۀ ۲۵ ماهنامۀ گیلانˇ اؤجٰا منتشر شد
-
مریم ایراندوست: سال ۹۷، سال پیشرفت دختران فوتبال و البته پسرفت امکانات
-
بی توجهی جنبش فمینیستی ایران به زنان روستایی
-
شمارۀ ۲۴ ماهنامۀ گیلان اؤجٰا منتشر شد
-
سرنوشت غمانگیز زنان تیم فوتبال ملوان بندرانزلی
-
شمارۀ ۲۳ ماهنامۀ گیلانˇ اؤجا منتشر شد
-
زنان؛ کُشتگان کار مضاعف!
-
مسابقۀ فوتبال تیم زنان ملوان بندرانزلی
-
نمایشگاه گروهی عکس زحمتکشان
-
فوتبال زنان ملوان
-
شمارۀ ۲۲ ماهنامۀ گیلانˇ اؤجٰا منتشر شد
-
تعدادی از فعالان زن مقابل مجلس تجمع کردند
-
تیم پر افتخار بانوان ملوان انزلی احیا شد
-
شمارۀ ۲۱ ماهنامۀ گیلانˇ اؤجا به همراه یاور منتشر شد!
-
زنان روستایی ستون اول خانواده؛ روایت زندگی«نورجهان» و «گل بانو»
-
ماهنامۀ گیلانˇ اؤجا ۲۰ منتشر شد
-
ماهنامۀ گیلانˇ اؤجا ۱۹، منتشر شد
-
بیمه زنان خانه دار در گیلان مورد استقبال قرار گرفت
-
آغاز تمرین فونبال زنان ملوان
-
تغییر جنسیت تک سهمیه سه گانه ایران در بازیهای آسیایی
-
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
شهریور ۱۴۰۰ ( ۱ )
-
فروردين ۱۴۰۰ ( ۱ )
-
بهمن ۱۳۹۹ ( ۲ )
-
مهر ۱۳۹۹ ( ۲ )
-
شهریور ۱۳۹۹ ( ۱ )
-
مرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
تیر ۱۳۹۹ ( ۲ )
-
خرداد ۱۳۹۹ ( ۱۲ )
-
مهر ۱۳۹۸ ( ۱ )
-
مرداد ۱۳۹۸ ( ۳ )
-
تیر ۱۳۹۸ ( ۱ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۱ )
-
فروردين ۱۳۹۸ ( ۱ )
-
اسفند ۱۳۹۷ ( ۶ )
-
دی ۱۳۹۷ ( ۶ )
-
آذر ۱۳۹۷ ( ۷ )
-
آبان ۱۳۹۷ ( ۱ )
-
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
-
شهریور ۱۳۹۷ ( ۱ )
-
مرداد ۱۳۹۷ ( ۲ )
-
تیر ۱۳۹۷ ( ۳ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۱ )
-
اسفند ۱۳۹۶ ( ۳ )
-
بهمن ۱۳۹۶ ( ۳ )
-
دی ۱۳۹۶ ( ۱ )
-
آذر ۱۳۹۶ ( ۴ )
-
آبان ۱۳۹۶ ( ۵ )
-
مهر ۱۳۹۶ ( ۱۳ )
-
شهریور ۱۳۹۶ ( ۱۱ )
-
مرداد ۱۳۹۶ ( ۱۴ )
-
تیر ۱۳۹۶ ( ۱۴ )
-
خرداد ۱۳۹۶ ( ۵ )