بهمبری

می‌شهر

شمارۀ ۲۴ ماهنامۀ گیلان اؤجٰا منتشر شد

شماره 24 ماهنامه گیلان اوجا

شمارۀ ۲۴ ماهنامۀ گیلان اؤجٰا، اسفند ۱۳۹۷ «ویژۀ روز جهانی زن» منتشر شد.

همۀ مطالب این شماره به مناسبت روز جهانی زن، در سرویس زنان اؤجٰا تألیف و تدوین شده است.

سرمقاله با عنوان: «هشت مارس، روز جهانی زن» با بیان تاریخچۀ ۸ مارس، به دلیل نام‌گذاری این روز و تاریخچۀ آن در دنیا و کشورمان می‌پردازد. در این یادداشت آمده که نخستین بزرگداشت‌های روز جهانی زن در ایران، در آغاز قرن حاضر، در گیلان و به همت زنان پیشروی این استان برگزار شده بود.

«تجربۀ موفق زنان روستایی در تولید کمپوست از زبالۀ تر» عنوان گفت‌وگویی است که نویسندۀ همین وبلاگ، در بخش زنان و محیط زیست، با مسئول خانۀ بهداشت روستای فشتکه انجام داده است.

در ادامه مقالۀ «تنگنای اُتیسم و جامعه‌ای که تاب آنرا ندارد» به تأثیر اُتیسم بر زندگی زنان و مادران درگیر با فرزندانی که دچار این بیماری هستند و تبعات اجتماعی آن، می‌پردازد.

در بخش ورزش زنان نیز یادداشتی با عنوان «کوهنوردان زن و جدال با تفکر و سنت و قوانین» آمده که ضمن بیان تاریخچۀ حضور زنان در این ورزش و اهمیت آن، به نقش زنان کوهنورد کشورمان، تأثیر کوهنوردی بر زنان و مشکلات پیش پای آنها اشاره می‌کند.

«زنان کارگر و حوادث کار» عنوان یادداشت دیگری‌ست که به بهانۀ قطع دست زن کارگری در کارخانۀ چای در املش، به ضرورت رعایت ایمنی و حقوق کارگران زن پرداخته است.

در ادامهٔ بررسی وضعیت زنان کارگر در کارخانهٔ چای، مطلبی پیرامون تجربۀ شخصی زنی کارگر از وضعیت کار خویش و دیگر زنان استان طی دو دهۀ گذشته با عنوان «امنیت شغلی و ایمنی در محل کار، از گذشته تا امروز» آمده است. همچنین در ادامه می‌توانید یادداشتی دربارۀ زنان چایکار در هندوستان نیز بخوانید.

«تحکم و تهدید مطالبات به حق و قانونی معلمان نشانۀ چیست؟» عنوان یادداشتی از تجربۀ یکی از معلمان زنی است که در تحصن صنفی ۱۲ اسفند ماه در گیلان شرکت داشته است.

مقالۀ «کودک همسری» هم از دیگر مطالب این ویژه‌نامه است که به بررسی تاریخچه و آسیب‌های این پدیده بر جسم و روان زنان و کودکان پرداخته است.

پایان بخش مطالب این شماره را مجموعۀ چند عکس دیدنی از کار و تلاش زنان گیلان تشکیل می‌دهد. 

شمارۀ ۲۴ ماهنامۀ گیلان اؤجٰا، اسفند ۱۳۹۷، ویژۀ روز جهانی زن، در ۱۶ صفحه، به قیمت ۳۰۰۰ تومان، در دسترس علاقه‌مندان است.

بازگشت مقتدرانه‌ی تیم فوتبال زنان ملوان

تیم فوتبال زنان ملوان بندر انزلی؛ عکس از پایگاه اینترنتی گیل خبر

بیدارزنی:‌ فوتبال از جمله رشته‌های پرطرفدار، پرحاشیه و مهیج ورزشی است که در سال‌های اخیر بر طرفداران و علاقه‌مندان به آن در میان زنان افزوده شده و زنان فوتبالیست مانند مردان در زمین چمن یا سالن فوتسال به این ورزش جذاب می‌پردازند.

اولین تیم فوتبال چمنی زنان متعلق به باشگاه تاج بود که از سال ۱۳۴۹ فعالیت خود را آغاز کرد و به تدریج و با بالا رفتن تعداد تیم‌ها و استقبال دختران، فدراسیون فوتبال ایران تشکیل اولین تیم ملی فوتبال زنان را در دستور کارش قرار داد؛ اما در پایگاه اطلاع‌رسانی فدراسیون فوتبال و به طور کلی در فضای مجازی، اطلاعات موثق و منابع مکفی درباره‌ی آن تیم وجود ندارد. پس از انقلاب، ورزش زنان در تمام رشته‌ها از جمله فوتبال به محاق رفت تا سال ۱۳۷۲ که با برگزاری مسابقات سالنی فعال شد و از آن زمان تا کنون فراز و فرود‌های زیادی مانند مسئله‌ی پوشش و حضور در محافل بین‌المللی را پشت سر گذاشته است. 

این ورزش پرتحرک که با قدرت، تکنیک و جنگندگی همراه است جای خود را در میان زنان و دختران شهرستانی نیز به خوبی باز کرده است که از بین آن‌ها می‌توان به تیم فوتبال زنان ملوان بندرانزلی اشاره کرد. این تیم که از زمان حضورش در لیگ برتر از سال ۱۳۸۴ یکی از تیم‌های مطرح بوده و حتی یک سال قبل از انحلالش به عنوان نایب قهرمانی دست یافته بود، در سال ۱۳۹۵ در میان اندوه و شگفتی هواداران و بازیکنان به یکباره منحل شد. مدیرعامل باشگاه در آن زمان پس از سقوط تیم فوتبال مردان ملوان از لیگ برتر، درباره‌ی انحلال تیم زنان ملوان گفت: «ما بسیار عیالوار هستیم. وقتی یک کشتی در طوفان اسیر می‌شود، بار خود را خالی می‌کند.»

این بار اضافی تیمی بود که در سال‌های اخیر هیچ فصلی را بدون عنوان به پایان نرسانده بود و یکی از بازیکنان ملی‌پوش، سارا قمی، عنوان خانم گلی را با زدن ۱۵ گل در لیگ برتر به دست آورده بود.  

گرچه دلیل انحلال این تیم، در ابتدا مسائل مالی اعلام شد ولی در کمال ناباوری دلایل دیگری در بیانیۀ صادره از باشگاه ملوان عنوان شد که علت انحلال تیم، همجنسگرایی اعضای تیم و شرایط خاص بدنی بعضی از اعضای تیم است. بیانیه‌ای که نگاه از بالا و مردسالار مدیران باشگاه در آن با ادبیات جنسیت‌زده، بهانه‌ای برای حذف زنان ورزشکار شد.

«باشگاه ملوان از اواسط فصل گذشته تصمیم به عدم تیم‌داری در حوزه بانوان گرفت، این تصمیم دلایل خاص خود را داشت و نمی‌توان آن‌طور که در برخی رسانه‌ها و مصاحبۀ برخی‌ها مطرح شده است، تنها دلیل این تصمیم را به موضوعات مالی ربط داد. چرا که شاید دلایل مالی کوچکترین بخش از دلایل این تصمیم بود و بزرگ‌ترین دلیل آن‌را باید در مواردی جست‌و‌جو کرد که نمی‌توان در یک جامعۀ اسلامی آنها را مطرح کرد.»

متن بالا بخشی از بیانیۀ باشگاه ملوان انزلی در خصوص انحلال تیم فوتبال بانوان این باشگاه است؛ موضوعی که زمزمه‌های آن از ماه‌ها قبل شنیده می‌شد. اما دلیلی که برای انحلال این تیم در بیانیۀ باشگاه ذکر شده است، عجیب و شک‌برانگیز به نظر می‌رسید. رفته‌رفته موضوع مالی که این اتهام اخلاقی بهانه‌ای برای سرپوش گذاشتن بر آن شده بود از اذهان عمومی دور و فراموش شد تا مدیران مذکور پاسخگوی مسائل مالی و ورشکستگی باشگاه نباشند و با طرح مسائل محرک جنسیتی، افکار عمومی را منحرف سازند و این میان چه قربانی‌ای از دختران ورزشکار، بی‌دردسرتر بود.

سرپرست تیم بانوان به این اقدام واکنش نشان داده و با انتشار بیانیه‌ای اعتراض خود را به گوش مسئولان امر رساند. در این بیانیه به سهل‌انگاری و سوء مدیریت مدیران باشگاه اشاره شده و مسائل اخلاقی مطرح‌شده را توهین و تهمتی برای توجیه سهل‌انگاری‌ها دانست. در قسمتی از بیانیۀ سرپرست بانوان آمده است: «بیانیۀ باشگاه ملوان، توهین بزرگی به بازیکنان این تیم و بخشی از بدنۀ جامعه است. جای تأسف دارد که مدیران ما به‌ دلیل بی‌کفایتی و عدم مدیریت صحیح، خود را پشت سنگر حجاب و اخلاق پنهان می‌کنند و با مصادره به مطلوب کردن دین و به قیمت توهین به دختران استان خود، تنها به دلیل نبود بودجه، بحث حجاب و مشکلات اخلاقى را پیش می‌کشند.»

ایراندوست، سرمربی تیم زنان ملوان  نیز به سختی‌ها و تلاش‌هایی که در چندین سال گذشته برای پیگیری علاقۀ خود داشت، اشاره کرد و گفت: «ورزش تنها شغل حرفه‌ای و فوتبال عشق من بود، بعد از تولد پسرم در دو ماهگی او، به فوتبال پرداختم و تلاش بسیار کردم. در چهار جبهۀ تمرین، باشگاه، خانه و دانشگاه فعالیت می‌کردم و تمام مشکلات را تنها به خاطر عشق به فوتبال تحمل می‌کردم. چرا که با خود می‌گفتم روزهای خوب فرا خواهید رسید و با قهرمانی تلاش‌های‌مان دیده خواهد شد ولی متأسفانه بعد از گذشت سال‌ها و کسب عناوین مختلف تیم منحل شد و شاهد بالاترین حد بی‌احترامی بودیم. تصور من این است که این اتفاق برای جامعۀ ورزش زنان اتفاق خوبی نیست و نا‌امیدی بزرگی را به وجود خواهد آورد.»  

وی ادامه داد: از نظر من زنان و مردان با یکدیگر برابر هستند، بنابر دلایلی که برای من قانع‌کننده نیست می‌گویند زنان و مردان از نظر بودجه برابر نیستند، این حق نباید وجود داشته باشد که بنا به هر دلیلی  حداقل‌ها را نیز از زنان بگیریم و مانع رفتارهای حرکتی زنان و مانع ورزش و نشاط آنها شویم.

سرمربی  فوتبال زنان ملوان گفت: در لیگ برتر مردان ممکن است یک میلیارد برای تیم هزینه شود اما در بخش بانوان در چهارده سالی که فعالیت داشته‌ایم فقط در دو-سه سال اخیر پول دریافت کرده‌ایم و تمام اسناد در باشگاه موجود است. در سال گذشته کل هزینه‌ها برای یک فصل تیم مبلغ ۵۰۰ میلیون تومان بود، این هزینه‌ها شامل البسه ورزشی، کرایه  زمین برای تمرین، رفت و آمد، هزینه داوران، هزینه مسابقات و… یعنی تمام هزینه قرارداد بازیکنان و کادر فنی با ۵۰۰ میلیون تومان انجام می‌شد.

او در ادامه گفت: حتی اگر این ۵۰۰ میلیون تومان نیز برای باشگاه زیاد بود بهتر بود یک جلسه با سرپرست تیم گذاشته می‌شد و باشگاه اعلام می‌کرد چون شرایط مالی خوبی نداریم هزینه‌ها را کاهش می‌دهیم، قطعا بازیکنان اینقدر منطقی بودند که با کم کردن هزینه کمک کنند تا تیم منحل نشود، ولی اینکه یک طرفه تصمیم‌گیری شود و تیمی را که برایش زحمت کشیده شده و هویت زنان انزلی است و زنان انزلی با حضور ۲۵۰۰ نفری خود در ورزشگاه تختی انزلی نشان دادند که چقدر تیم خود را دوست دارند، اینگونه منحل شود کار درستی نبود. چرا که واقعا حیف است تیمی که اینقدر مرتب، منظم و با انسجام اخلاقی و فنی کار کرده است برای هیچ و پوچ و بی هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای و تنها به دلیل یک مصاحبه منحل شود.

ایراندوست به مصاحبه‌های مردان در فضای رسانه‌ای اشاره کرد و افزود: مردان مصاحبه‌هایی در فضای رسانه‌ای انجام می‌دهند که من هیچ یک از آنها را تایید نمی کنم ولی آیا با آنها نیز اینگونه برخورد می‌شود و صورت مسئله را پاک می‌کنند و یا اینکه با در نظر گرفتن تنبیهات و جریمه  موضوع را حل می‌کنند. خیلی از مسائل با صحبت کردن حل می‌شود. بچه‌ها همیشه دوست دارند پدر دست محبت بر سر آنها بکشد و بگوید مشکلات حل می‌شود، در حد همین جملات مشکلات بازیکنان می‌توانست کم‌رنگ شود، توجهات معنوی نسبت به بازیکنان کم بود و نحوه برخورد با آنها طوری بود که کلافه شده بودند اما با وجود تمام شرایط سخت به قولی که داده بودند عمل کردند و با اختلاف یک امتیاز نایب قهرمان لیگ شدند.

‌دو سال پس از این انحلال عجیب و پرحاشیه، تیم ملوان زنان بار دیگر به عرصۀ رقابت‌ها در لیگ برتر بازگشتند و با مربیگری مریم ایراندوست که خود از خانواده‌ای فوتبالی‌ست و سابقهی بازی در این تیم را هم دارد، کار خود را خیلی بهتر آغاز کرده است. ایراندوست در مصاحبه با خبرنگار الجزیره گفت: «من فکر می‌کنم فوتبال بازی کردن در ایران وقتی زن هستید کاملاً دیوانگی‌ست و ما دیوانه‌هایی هستیم که از دیوانه‌خانه فرار کردیم.» 

این تیم در بازی قبلی خود که در خانه برگزارکرد، با استقبال و حمایت بیش از دو هزار نفر در ورزشگاه تختی همراه بود و هواداران این تیم با وجود باخت تیم با نتیجۀ صفر بر یک تا آخرین لحظات به تشویق تیم خود پرداختند. بازی بعدی این تیم با آذرخش تهران بود که با نتیجۀ پر گل ۸ بر صفر به نفع ملوان پایان یافت. در هفته‌ی چهارم این دوره از بازی‌ها نیز تیم زنان ملوان با برد شیرین ۴ بر ۱ مقابل سپیدار قائمشهر جایگاه خود را در رده چهارم جدول تثبیت کرده است؛ تیمی که دو سال بعد از انحلال، جنگنده و پرتوان وارد رقابت‌ها شده و با وجود کمبودها و نا‌برابری‌ها نتایج خوبی به دست آورده است.

زنان ملوان علی‌رغم توهین‌های مدیریت مردسالارانه، نشان دادند که ورزش جنسیت نمی‌شناسد و زنان هم در رشته‌های به ظاهر مردانه و خشنی همچون فوتبال نیز می‌توانند موفق باشند. آنان هم تکل می‌روند، هم لایی می‌زنند، هم می‌دوند، هم هِد می‌زنند، هم آسیب می‌بینند و هم  گل می‌زنند. در حالی که به دلیل پخش نشدن مسابقات ورزشی از تلویزیون و نداشتن اسپانسر، دیده نمی‌شوند و هرگز از حمایت‌هایی که از فوتبال مردان می‌شود برخوردار نیستند، اما با عشق و ازجان‌گذشتگی در مستطیل سبز می‌دوند تا نشان دهند از مردان چیزی کم ندارند. خواستن توانستن است. آنان فعل خواستن را به خوبی صرف کردند و توانستند. به امید پیروزی و موفقیت‌های روز افزون برای این تیم پرتلاش و مبارز.‌‌‌‌

نگاهی به نقش خانه‌های بهداشت روستائی در گیلان؛ خانه‌های بهداشت و زنان

نگاهی به نقش خانه های بهداشت در گیلان بهداشت زنان

خانهٔ بهداشت کوچک‌ترین واحد بهداشتی درمانی شبکه‌های بهداشتی درمانی است که در روستاهای کشور وجود دارد. در هر خانهٔ بهداشت یک یا چند بهورز کار می‌کنند. وظیفهٔ بهورزان ارائۀ کلیۀ خدمات بهداشتی قابل ارائه در مرکز بهداشت به جمعیت تحت پوشش است. هر چند خانهٔ بهداشت، تحت پوشش یک مرکز بهداشتی درمانی فعالیت می‌کنند. 

درحال حاضر ۲۹ درصد جمعیت کشور در روستاها ساکن هستند و بدون توسعۀ روستا، توسعۀ شاخص‌های سلامت روستائیان نیز ممکن نیست. از مهمترین نقش‌های خانه‌های بهداشت، آموزش بهداشت است و بهورزان وظایفی چون سرشماری سالانه و ثبت اطلاعات، آموزش بهداشت عمومی و آموزش تنظیم خانواده و مراقبت‌های تغذیه‌ای، واکسیناسیون و ایمن سازی نظارت برموازین بهداشت حرفه‌ای و غربالگری جمعیت تحت پوشش یا گروه‌های سنی، جنسی و شغلی خاص در زمان‌های معین یا به صورت مستمر به عهده دارند. 

در این یادداشت مختصراً به نقد نقش خانه‌های بهداشت و سلامت زنان در استان گیلان پرداخته‌ایم. بهداشتی که شامل مراقبت‌های دوران بلوغ، مراقبت‌های بهداشتی خانواده، مشاوره و ارائۀ برنامۀ تنظیم خانواده، پیشگیری از بارداری و وسایل و آموزش‌های مربوط به آن، نحوۀ زایمان، مراقبت‌های پس از بارداری برای مادر و کودک و معاینات و آزمایش‌های مربوط به سلامت جسمی و جنسی زنان (معاینۀ دوره‌ای پستان برای آگاهی از وجود سرطان و تست پاپ اسمیر که باید بطور منظم و سالانه برای زنانی در محدودۀ سنی ۴۰ سال به بالا انجام شوند) بررسی و آزمایش تراکم استخوان برای سنین بالای ۴۰ سال و مسائل مربوط به یائسگی و عوارض آن، مراقبت‌های بهداشت حرفه‌ای بخصوص برای کارگران و کشاورزان، مراقبت‌ها و آموزش‌های مربوط به بیماری‌های آمیزشی و سوءمصرف مواد مخدر است. 

در خانه‌های بهداشت از برنامه‌ای برای مراقبت‌های دوران بلوغ خبری نیست و ظاهراً این امر به خود خانواده‌ها سپرده شده است. مراقبت‌های بهداشتی خانواده شامل تهیه بروشور و کتاب‌هایی در زمینۀ مراقبت‌های پیشگیری از بیماری‌هایی همچون سکتۀ مغزی، قلبی و سرطان است. که با توجه و بررسی محتوای کتاب‌ها و بروشورهای آموزشی نکتۀ مهمی که جلب توجه می‌کند نثر و محتوای نسبتاً سنگین آنها با توجه به میزان سواد روستاییان است؛ آموزش‌ها و مراقبت‌ها شامل موارد پیشگیری از بارداری برای زنان متأهل - البته با شرایط خاص - است. زنانی که بیماری دارند و یا بارداری برایشان خطرناک است. و یا فرزند شیرخوار زیر ۲ سال دارند. خدمات شامل ارائۀ قرص، آمپول و IUD و کاندوم است. برای زنان بالاتر از ۳۵ سال استفاده از قرص به شرط بالا نبودن فشار خون و سالم بودن نتیجۀ آزمایش خون از نظر چربی و دیابت، تجویز می‌شود. از دیگر مراقبت‌های بهداشتی مربوط به زنان، معاینۀ منظم و دوره‌ای پستان و نواحی اطراف آن برای آگاهی از وجود توده‌های بدخیم یا خوش خیم است. در خانه‌های بهداشت، زنان خود باید از بهورزان آموزش صحیح معاینۀ پستان را درخواست کنند، و در صورت وجود هر مشکلی به پزشک ارجاع می‌شوند و معمولاً جزو برنامه‌های متداول و سالانه نیست. مسألۀ مهم دیگر انجام منظم و سالیانۀ تست پاپ اسمیر که برای تشخیص به موقع و زود هنگام سرطان دهانۀ رحم انجام می‌شود است. تنها در برخی از مراکز بهداشت شهری، این نمونه‌گیری انجام می‌شود که در آن صورت نیز مراجعه کننده خود باید نمونه را به آزمایشگاه تحویل دهد. این مسأله در روستاها علاوه بر اینکه هزینه‌ای را به زن روستایی تحمیل می‌کند، خود ملزوم حضور زن روستایی در شهر است که برای زنان برخی روستاها و خصوصاً روستاهای دورافتاده دراستان، امری مشکل و گاه غیرممکن است. زیرا زیست یک زن روستایی به گونه‌ای نیست که صرفاً برای تست و در حالیکه هنوز بیماری رخ نداده چنین هزینه‌ای را به خانواده تحمیل کند. موضوع دیگر بررسی تراکم استخوان است که (با وجود شیردهی در مادران بطور خاص و برای زنان بطور کل) بسیار ضروری و لازم است که هیچ توصیه و راهکار و دستورالعملی برای آن نیز ارائه نمی‌شود. 

توجه به تغذیه و سلامت زنان یکی دیگر از مواردی‌ست که در خانه‌های بهداشت باید مورد توجه بهورزها قرار گیرد. اما فقط در برخی از مراکز بهداشت برای زنان قرص ویتامین D تجویز می‌شود یا و وزن و قد و فشار خون کنترل شده و در صورت لزوم توصیه و راهکار ارائه می‌گردد. از بررسی و نحوۀ مواجهه با یائسگی و راهکار و آموزش برای مقابله با مشکلات خاص این دوران هیچ اثری نیست و بیشتر تمرکز بر روی تشویق به فرزند آوری حتی پس از چهل سالگی (تا ۴۲ سال) است. 

از دیگر موضوعات مورد بررسی، مراقبت‌های بهداشتی حرفه‌ای است که با توجه به شرایط استان گیلان و وجود زنان کارگر و کشاورز فعال، مهم و ضروری‌ست. متأسفانه هیچ خدمات ویژه و خاصی برای این گروه در نظر گرفته نشده است و با این گروه همانند دیگر مراجعین به خانه‌ها و مراکز بهداشت برخورد می‌شود. بیماری‌ها و آسیب‌دیدگی‌هایی که در اثر فعالیت این زنان در شالیزار و باغات به جسم آنان وارد می‌شود، از نگاه خانه‌ها و مراکز بهداشت استان دور مانده است. استفاده از انواع کودهای شیمیایی که منجر به بیماری التهاب اطراف ناخن - که در زبان گیلکی به آن (تیۊل فیرشه) می‌گویند - و به دلیل تشکیل آبسه - مخصوصاً هنگام وجین - درد شدیدی دارد، از دیگر مشکلات مربوط به این گروه از زنان است. مشکلات گوارشی زنان شالیکار که به علت خم شدن طولانی در حین فعالیت کشاورزی دچار برگشت غذا می‌شوند که می‌تواند به سرطان مری و ناراحتی‌های دیگر در معده منجر شود؛ و تب برنج که در صورت آلوده بودن آب شالیزار به بدن کشاورزان منتقل شده وآنها را بیمار می‌سازد، از جملۀ بیماری‌هایی‌ست که بر اثر عوارض ساعت‌ها کار روزانه در مزارع و باغات مرطوب استان، زنان کشاورز را درگیر می‌کند. 

گونۀ دیگری از این بیماریهای زنان کشاورز، بیماری‌های مفاصل است که به دلیل ویژگی‌های سیستم هورمونی زنان و یائسگی، کار سنگین و طاقت فرسا، ایستادن طولانی مدت در گل و لای شالیزار، زنان همواره در معرض فرسایش، مفصلی یا آرتروز قرار دارند و بیشتر به مفصل زانو آسیب می‌زند. و همچنین انواع عفونت‌های واژینال و بیماری‌های قلبی که بر اثر سنگینی و فشار کار زیاد بوجود می‌آیند و... را هم می‌توان در زمرۀ بیماری‌ای زنان برشمرد که متاسفانه در مراجعه به خانه‌های بهداشت روستایی هیچ خدمات ویژه و خاصی اعم از مشاوره، آگاهی و مراقبت، تجویز دارو و توصیه‌های بهداشتی یا آموزشی در موردشان پیشبینی نشده و ارائه نمی‌شود. بیماری‌ها و آسیب‌دیدگی‌هایی که در اثر فعالیت‌های این زنان در شالیزار و باغ‌ها به جسم آنان وارد می‌شود از نگاه خانه‌ها و مراکز بهداشت دور مانده است. 

مشکل آنجا بیشتر به چشم می‌خورد که گاهی دیده شده بعضی از زنان برای پیشگیری از این دردها دست به دامن مواد مخدر می‌شوند تا اندکی از دردهای خود بکاهند و با آن مسکن قوی بتوانند ساعات بیشتری را کار کنند. از طرفی هیچ آموزش و راهکار و مشاوره‌ای برای زنانی که دچار سوءمصرف مواد مخدر هستند، در این مراکز و خانه‌های بهداشت ارائه نمی‌شود. و بهداشت و سلامت جسمی و روحی آنان از دیدگان پایه‌گذاران نظام بهداشت در شهرهای کوچک و روستاها دور مانده است. بیماری‌های آمیزشی و انتقال آن از طریق رابطۀ جنسی کنترل نشده از موارد دیگر مربوط به بهداشت زنان است که متأسفانه در خانه‌ها و مراکز بهداشت هیچ آموزش و راهنمایی در مورد آن به زنان داده نمی‌شود. شناخته شده‌ترین این بیماری‌ها بیماری ایدز است که در عصر جدید نقشی برجسته در به خطر انداختن سلامتی بشر در سراسر جهان ایفا می‌کند؛ بنابراین آگاهی زنان دربارۀ پیشگیری از ایدز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. چرا که سلامت و بهداشت زنان در زمینۀ بهداشت و سلامت خانواده در مقیاس کوچک و بهداشت و سلامت جامعه را در مقیاس بزرگ به همراه خواهد داشت. 

در سال ۱۳۸۹ در استان گیلان از هر صد نفر ۱۵ - ۲۴ سال ۶۱/۸ درصد و از هر صد نفر با میانگین سنی بین ۱۵ تا ۵۴ سال ۸۲/۵ درصد آگاهی صحیحی در باره پیشگیری از ایدز داشتند؛ که با توجه به این که این آمار در کشور به ترتیب ۹۱/۶ و ۱۳/۹ است، نشان دهندۀ کمبود آموزش و آگاهی در این زمینه بخصوص در ردۀ سنی پر خطر ۱۵ تا ۲۴ سال است. با وجود اینکه در وبسایت رسمی وزارت بهداشت از وظایف مراکز بهداشت، ارائه خدمات دندانپزشکی یا تزریقات و دارویی در بعضی مراکز هم نام برده شده، اما این مراکز در روستاهای استان گیلان مشخص نشده‌اند. که این موضوع می‌تواند یافتن مراکزی با مشخصات فوق را سخت کند. با توجه به افزایش استفاده از گوشی‌های تلفن همراه و اینترنت در روستاها، ثبت مراکز و خانه‌های بهداشت روستایی روی نقشۀ راهنمای آنلاین و تشویق مراجعه کندگان به استفاده از شبکه‌های اجتماعی مجازی، می‌تواند راهی ساده و سریع برای ارتباط بیشتر زنان روستایی با بهورزها و خانه‌های بهداشت باشد. 

طبق بررسی‌های انجام شده و با وجود اینکه بین سال‌های ۹۰ - ۱۳۵۷ میزان خانه‌های بهداشت روستایی استان گیلان طی پانزده سال روندی سینوسی داشته - به عبارت دیگر از سال ۱۳۸۰ – ۱۳۵۷ تعداد مراکز خانۀ بهداشت، کاهش، و در سال‌های ۱۳۹۰ – ۱۳۸۵ تعداد مراکز خانۀ بهداشت روستایی افزایش، یافته است - بنظر می‌رسد لازم است به افزایش توان کیفی این مراکز مهم بهداشتی با توجه به جامعۀ هدف آنها و با تمرکز بیشتر بر نیازهای بهداشتی و مراقبت‌های ویژۀ زنان نیز پرداخته شود.

این یادداشت برای نخستین بار در شمارۀ ۱۳ ماهنامۀ گیلانˇاؤجا منتشر شده. 

کارˇ زاکان

کودکان کار
خرداد ماهˇ آخری رۊزان بۊ؛ محصلان خۊشانˇ امتحانأ بده‌بید ؤ منتظرˇ خۊشانˇ نتیجه ایسه بید. می کۊچی پسر خئلی زمت بۊ کی می گۊشˇ مئن خاندی مدرسه امتحاناتˇ پسی خأیه بشه کارˇ سر. تازه ۲۱ ساله بۊبؤسته بۊ. هرچی من ؤ أنˇ آقاجان أنˇ مره صحبت بۊکۊدیم فایدهیی ناشته. امه‌ره گۊفتی خأیه خۊ پۊلانه جمعأکۊنه ؤ خؤره کفش ؤ لیواس بیهینه. ولی من دانستیم که بیشتر أنˇ هدف کارˇ سر شؤنˇ جا اینه کی بتانه خؤره مؤبایل بیهینه. آخه همیشه مره گۊفتی که همه‌تا أنˇ دۊست ؤ رفیقان مؤبایل دأرید ؤ من نارم. أنˇ پئر بنده‌خۊدا ایتا کارگره ؤ نتانه أنˇ ره مؤبایل بیهینه. أخه می زای هر مؤبایلی هم قبۊل ناره... أنˇ پئره بسپؤردم اگه جایی می پسرˇ ره کار پیدا بۊبؤسته مؤخالفت نۊکۊنه. منم دۊست ؤ آشنایه بسپؤردم ایتا کار أنؤ ره پیدا بۊکۊدید مره خبرأکۊنید. 

دۊ سه رۊز پیشتر که بۊشؤ بۊم خرید. ایتا هف هش ساله پسرزای بیدئم کی یک عالم دسمال کاغذی أنˇ دسˇ مئن دۊبۊ ؤ أ دۊکان اۊ دۊکان شۊیی تا خۊ دسمالانه بۊفرۊشه. خئلی ریزه-میزه بو. می دیل بۊسؤخت. زای به أن سن ؤ سال فقط با درس بخانه ؤ تفریح بۊکۊنه. چره واستی پۊلˇ واسی صبح تا غۊرۊب بیرۊنˇ خانه بچرخه ؤ کار بۊکۊنه؟ أنˇ ره خئلی زۊده کی واردˇ اجتماع ببه. اجتماعی کی همه جۊر آدم اۊنˇ مئن ایسه‌ید. جۊلؤتر ایته چادری دؤخترزای بیدئم کی گۊلدان فۊرؤختی؛ می جۊلویه بیگیفت ۊ بۊگؤفت خاله جان گؤلدان نخایی؟ أنه نگاه بۊکۊدم؛ أنˇ سرمچه شیرین بۊ. بۊگؤفتم چن سال داری؟ بۊگؤفت یازده. چن تا گۊلدان بیهئم. بۊگؤفتم از کؤیه آیی؟ بۊگؤفته خارجˇ شهرˇ جا مینیبۊسˇ مره آیم. بۊگؤفتم تنهایی؟ بۊگؤفت أهأ. می پئر کارگره، نتانه امی مخارجه فارسانه. می مار گۊلدان چاکۊنه ؤ منم انˇ ره فۊرۊشم. أگه هر شب گۊلدانانه نۊفرۊشم می مار مره دعوا کۊنه ؤ گاگلف مجبۊرم تا ۱۰ شب بمانم تا همه تا ره بۊفرۊشم. 

جایی بخانده‌بۊم کی نصفˇ گیلانˇ کارˇ زاکؤن، ۸ تا ۱۸ سال داریدی ؤ در معرضˇ خشونت قرار داریدی... تازه واستی وشتایی ؤ تشتایی ؤ لیواس ؤ کفشˇ نامۊناسب ؤ در معرضˇ انواعˇ خطران ؤ بیماریان قرار گیفتنم تاب باورید، تا بتانید خۊشانˇ کاره ادامه بدید. بفأمستم چره چادر دۊکۊده. أنه بۊگؤفتم تره خئلی مراقب ببۊ. مره ایه قشنگˇ لبخند بزه بۊشؤ. هر وخت أنˇ دیم ؤ خنده می خاطر أیه می دیل آتیش گیره ؤ أنˇ ره دۊعا کۊنم تا ساقˇ سلامت بمانه. 

رۊزنامه مئن بخانده‌بوم که ۱۱۰ هزار زای شناسایی بۊبؤستن کی تحصیلˇ جا محرومین، کی فقط نصفˇ اۊشان تحتˇ حمایت قرار بیگیفتن... درحالی کی دۊ میلیۊن کارˇ زاک ایرانˇ مئن ایسأ. تازه بینویشته بۊ أ آمار رسمیه ؤ حۊدۊدˇ هف میلیۊن زاکˇ کارگر دأریم. کارˇ پنهانی زاکان کی مزارع ؤ باغانˇ دۊرۊن خۊشانˇ خانواده’ یاور بیدی ؤ پیله‌ترانˇ پابپا کار کۊنیدی. یا خۊشانˇ خانواده کارگاهˇ دۊرۊن کار کۊنیدی ؤ هرگز أشانˇ حق ؤ حۊقۊق پرداخت نیبه. اۊشانˇ جا بدتر، مۊهاجرانˇ زاکانیدی کی حۊدۊدˇ نصفˇ أ کارˇ زاکانه تشکیل دهیدی. افغانستان ؤ پاکستانˇ زاکان کی مجبۊریدی خۊشانˇ خانواده’ کۊمک گۊدنˇ وأسی مۊهاجرت بۊکۊنید. حتی قانۊن ؤ بهزیستی‌م نتانه أشانه حمایت بۊکۊنه، چۊن شناسایی مدرک ناریدی. زاکانی کی مجبۊرید خۊشانˇ پئر ؤ مارˇ اعتیادˇ وأسی ؤ زیندگی ره پۊل ؤ ایته سرپرست نأشتنˇ وأسی، هر کاری بۊکۊنید. کارگاهانˇ میان ایپچه دسمؤزدˇ همرأ کار کۊدن تا فال ؤ آدامس فۊرۊشی ؤ واکسی ؤ... زاکانی کی زاکی ؤ بچگی نۊکۊنیدی ؤ معلۊم نیه آینده مئن چی أشانˇ رافا ایسأ، چۊن نأ سواد ؤ مدرک داریدی نأ بقایده بهداشت ؤ آمۊزش. زاکانی کی خئلی زۊد پیله بیدی ؤ اجتماع خۊ زشتˇ دیمه زۊد أشانه نیشان دهه. خئلی زۊد قبلˇ أنکی أشان -چی جسمی ؤ چی رۊحی- آماده’ بید... خئلی تلخه.

کودک کار

پ.ن:
عکس‌ها برگرفته شده از آلبوم کودکان کار در ایران اثر احمد زاهدی.
این یادداشت برای نخستین بار در شمارۀ ۱۳ ماهنامۀ گیلانˇاؤجا منتشر شده. 
برای اطلاع از چگونگی خواندن و نوشتن با رسم‌الخط گیلکی اینجا را ببینید.

زنان روستایی ستون اول خانواده؛ روایت زندگی«نورجهان» و «گل بانو»

زنان روستایی گیلان

زنان روستایی شاید فرصتی برای حضور در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی را نداشتند اما در عمل نشان دادند که از پس هر سختی بر می‌آیند و در هر زمانی که به وجودشان نیاز باشد فارغ از جنسیت همراه و هم گام می‌شوند و ثابت کردند که ستون اول خانواده هستند.

به گزارش ایسنای گیلان، روز جهانی «زن روستایی» بهترین بهانه برای سفر به یکی از روستاهای استان گیلان بود، راهی جاده شدم و مقصدم یکی از دورترین روستاهای استان در شهرستان رودبار شد که بعد از طی مسافت 5 ساعته حوالی عصر به این روستا رسیدم.

با قدم زدن در روستا بوی پخت نان مطبوع مشام را نوازش داد که این خود می‌توانست بهترین منشأ روایت تلاش زنان روستایی باشد و با گرفتن رد دود به تنوری رسیدم که دو مادر روستایی مشغول پخت نان بودند، با خنده و گشاده رویی «نان» داغی را از تنور درآوردند و همین تعارف شان آغاز گر گفت‌وگوی شنیدنی بود.

«نورجهان» و «گل بانو» دو همسایه‌ای هستند که به سبب تنهایی، در امورات مختلف نظیر پخت نان، رفت و روب منزل، تمیز کردن برنج، یادآوری مصرف دارو و... به یکدیگر کمک می‌کنند؛ گل بانو از کودکی به دلیل بیماری سرخجه بینایی‌اش را از دست داده و همواره این امر باعث نشد که وی از دیگر زنان روستایی عقب بماند.

«نورجهان» مادر 68 ساله‌ای که دارای هفت فرزند است و تمامی فرزندانش بعد از تحصیل و ازدواج در شهرهای مختلف استان ساکن شدند و همسرش هم پنج سال پیش فوت کرده است .«گل‌بانو» این بانوی روشندل فرزندی ندارد و همسرش و تعدادی از اعضای خانواده‌اش هم در زلزله سال 69 فوت کرده‌اند.

لبخند بی دریغ، صداقت بیان و تعارف بی‌ریا ویترین این دو بانوی مهربان بود که برجسته‌ترین خصلت زنان روستاست. وقتی در خصوص علت حضورم در روستایشان گفتم، لبخند ناشی از خجالت اینکه چیزی برای گفتن نداریم، چهره‌های پر چین صورتشان را که هرکدام بازگو کننده داستان‌هایی بود، فراگرفت.

نورجهان، اولین فرزند از خانواده 14 نفره بوده که همین امر سبب انتخاب نامش شد، وی به جهت اینکه اولین فرزند خاندان محسوب می‌شد و نور و امید را به خانه آورده بود، "نورِ جهان" نام گرفت. وی تا قبل از ازدواج در کارهای خانه و امورات منزل و نگهداری فرزندان کمکیار مادر بوده و سرانجام در سن 17 سالگی با پسری که میرزا و مکتب رفته بود، ازدواج می‌کند و پس از ازدواج هم در مزارع گندم، جو، عدس، باغبانی و دامداری همراه و همیار همسرش بوده و علاوه‌بر این به امورات فرزندان رسیدگی می‌کرده است.

نورجهان در عین بیان خاطراتی از «کار در مزرعه»، «باغبانی»، «دامداری»، «تولد فرزندان»، «فرزندپروری»، «آشپزی»، «فروش محصولات برای کمک به اقتصاد خانواده» و... با هر «پنجه کَشی» (نوعی نان محلی) که به دیواره تنور گداخته می‌زند، گویا به گذشته سفر می‌کند.

گل بانو هم در کنارش خمیر را در اندازه‌های مشت دست چانه گیری می‌کند و با وردنه چوبی آن را که در زبان محلی «مَرزِه» می‌گویند، پهن می‌کند، تا نورجهان خمیر را به تنور سرخ بچسباند.

در این فاصله که نورجهان برای آوردن چای به خانه می‌رود، گل بانو از کمک‌های نورجهان به وی می‌گوید که این روزها به دلیل کهولت سن و با وجود نداشتن خواهر و برادر، نورجهان و دیگر زنان روستایی خواهری را در حقش ادا می‌کنند و جویای احوال و اموراتش می‌شوند. وقتی چای اصل لاهیجان را در محیط تنور گداخته با عطر نان و پنیر محلی صرف کردیم، گل بانو برای رسیدگی به گاو و گوساله تازه زاده شده‌اش، تنور را ترک کرد و مجالی پیش آمد تا با وی همراه شوم.

دست به دیوار تنور گذاشت و با تبحر خاصی موانع مسیر را رد کرد تا به طویله‌ای که پشت خانه کاهگلی‌اش بود، رسید. با مهارت خاصی و بدون هیچ مشکلی کارش را انجام داد. سپس ازم خواست تا باغچه‌اش را هم ببینم، باغچه‌ای که گوشه ای از آن انواع سبز‌ی‌های محلی و خوردنی چشم نوازی می‌کرد و در گوشه دیگر درخت گردو، سیب و آلبالو کاشته بود. گل‌بانو در حین آبیاری باغچه‌اش، یکایک محصولاتش را معرفی می‌کرد و می‌گفت این ریحان را برای نورجهان کاشته‌ام، آن جعفری و اسفناج برای جواهر است که خریدهایم را انجام می‌دهد، بخشی از گردوهای درخت انتهای باغ را هم باید به ابوذر بدهم که برایم هیزم تهیه می‌کند.

هوای ابری و زمین مه گرفته، تاریکی هوا، سختی مسیر برگشت را حکایت می‌کند اما هنوز شنیدنی‌ها زیاد است که با اصرارهای بی ریای این دو مادر مهربان، شب را مهمان منزل پر رونق شان می‌شوم. گل بانو با صبوری، رئوفی و صداقتش از ما خواست که امشب را در خانه وی بمانیم که سال‌هاست هیچ مهمانی نداشته است. با شوق خاصی مشغول آماده کردن کوکو سبزی از محصولات باغش شد. به یقین می‌توان گفت این کوکو سبزی با نان گرم و ماست محلی در منوی هیچ رستورانی یافت نمی‌شود.بعد از صرف شام، گل بانو از خاطراتش گفت، سن نابینایی‌اش را به یاد نمی‌آورد اما همواره مثل دیگر اعضای خانواده کمک می‌کرده و در نهایت درسنی که به خاطر نمی‌‌آورد همسر مردی می‌شود که همسرش فوت کرده و صاحب یک فرزند 6 ساله بوده و بعد از ازدواج با وی صاحب فرزند می‌شود که سرانجام در زلزله سال 69، همسر و دو فرزندش را از دست داد در اینجا که رسید ناخداگاه به زمزمه لالایی که همواره برای فرزندانش می‌خواند، پرداخت که با تذکر نورجهان ادامه نداد و برای فروخوردن بغضش، انجام کاری را بهانه کرد.

نورجهان می‌گوید: گل بانو زمانی که تنهاست یا رادیو اش را روشن می‌کند یا برای فرزندانش لالایی می‌خواند. شب سرد روستا با لحاف‌هایی که از پشم گوسفندان‌شان دوخته بودند، در کنار بخاری هیزمی که سوسوی ش خانه را روشن کرده بود، صبح شد.

این روایت بخشی از زندگی زنان روستایی است که همواره بدون هیچ انتظاری به ایفای نقش می‌پردازند، گاه مردانه دوشادوش همسران‌شان کار می‌کنند و گاه در قالب کدبانویی تمام عیار پذیرای هر غریبه و آشنایی می‌شوند، این زنان شاید فرصتی برای حضور در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی را نداشتند اما به غایت در عمل نشان دادند که از پس هر سختی بر می‌آیند و در هر زمانی که به وجودشان نیاز باشد فارغ از جنسیت همراه و هم گام می‌شوند و ثابت کردند که ستون اول خانواده هستند.

جا دارد ضمن خداقوت به همه مادران روستایی پر تلاش در گیلان عرض کنم که "مار جان قدر تی زحمتانه دانم و سختیانی کی بکشی فهمم، تی اُ پینه بزه دستانه ماچی دهم".


 گزارش از محدثه مهدوی – خبرنگار ایسنا گیلان

شمارۀ ۱۸ ماهنامۀ گیلانˇ اؤجا منتشر شد

گیلان اؤجا

شمارۀ ۱۸ ماهنامۀ گیلان ٚ اؤجا اردیبهشت ۱۳۹۷ منتشر شد.
نخستین مقالۀ این شماره با عنوان: «از کارگران بیاموزیم، یا همه یا هیچکس» به بهانۀ روز بین‌المللی کارگران نگاهی دارد به وضعیت طبقۀ کارگر کشور در شرایط کنونی منطقه؛ موانع تشکل‌یابی و برای خود شدن این طبقه را بر می‌شمارد. و راه‌های فرارفتن از آن را بیان می‌دارد.
یادداشتی دربارۀ حملۀ نظامی ارتش فاشیست ترکیه به خودگردان عفرین در روژاوا با عنوان: «عفرین، از پناهگاهی آرام تا ویرانه‌ای تصرف شده» در ادامۀ این مطلب منتشر شده است که نگاه مختصری به شکلگیری و مقاومت روژاوا در سوریه و دلیل و تحلیل جنگ تحمیلی کنونی ترکیه علیه عفرین دارد.
گزارش اجتماعی، فرهنگی «صورت وضعیت» نیز در این شمارۀ ماهنامۀ «گیلانˇ اؤجا» منتشر شده است که به بررسی مشکلات معیشتی، گذران زندگی، مبارزات و مقاومت کارگران و مسائل مبتلابه محیط زیست و زندگی مردم گیلان، پرداخته است. و در امتداد آن یادداشتی با موضوع اخلاف قومیتی که بر سر ادعای تعلق آستارا به استان اردبیل، مطرح شده، یادداشتی با عنوان: «گردنۀ حیران مال چه کسانی است؟» و یادداشتی با موضوع آتش‌سوزی نوروزی جنگل‌های گیلان و حواشی پیش آمده دراینباره با عنوان: «آدرس غلط» می‌توانید بخوانید.
گزارشی از تجمع هشت مارس با عنوان: «اشتغال و همبستگی زنان»، همچنین مقاله‌ای با عنوان: «بررسی تشکل یابی زنان در بازار کار»، به همراه ترجمۀ مطلبی با موضوع: «سازماندهی پیشا اتحادیه‌ای در زنان پوشاک بنگلور» و ترجمۀ گفت‌گویی با سیلویا فدریچی با عنوان: «بازتولید اجتماعی: بین دستمزد و حقوق مدنی»، و گفت‌وگو با سیما ریاحی؛ زن نجار گیلانی با عنوان: «کارگران پنهان»، مطالبی با محوریت مسائل زنان هستند که در شمارۀ ۱۸ ماهنامۀ «گیلانˇ اؤجا» منتشر شده است.
پیرامون هجوم نیروهای سرمایه به دستاوردهای طبقۀ کارگر و مقاومت نیروی کار در جهان دو یادداشت: «نگاه کن، اوست که دیگر باره بر می‌خیزد» گزارشی از جنبش جاری اعتصاب‌ها، اشغال و پیکار سراسری علیه سرمایه در فرانسه، به همواره یادداشتی پیرامون مقاومت مردم ونزوئلا در قالب کمون‌های خودگردان با عنوان: «نزوئلا: کمون یا هیچ» را می‌توانید در این شمارۀ اؤجا بخوانید.
داستان گیلکی «مشتی» به همراه یک نقاشی از علیرضا فرهمند و دو شعر از مه‌ناز یوسفی و فرناندو پسوا از دیگر مطالب خواندنی اؤجای هجدهم است.

یادداشت جدید «می شهر» به زبان گیلکی هم با موضوع زندگی کارگری در این شمارۀ اؤجا منتشر شده است.

به بهانۀ روز معلم یادداشت: «کالایی سازی آموزش و کودکان بی آرزو» و گفت‌وگویی با حبیب رضاپور عضو هیأت مدیرۀ کانون صنفی معلمان استان گیلان با عنوان: «برای ازبین بردن فرق و تبعیض، آموزش باید رایگان باشد» نیز در شمارۀ ۱۸ ماهنامۀ «گیلانˇ اؤجا» منتشر شده است.

پایان بخش مطالب این شماره گزارشی از معدن زمستان یورت، یکسال پس از فاجعۀ انفجار آن است با عنوان: «هشدار کارگران به تکرار فاجعه، واهمۀ کارفرما از افشای حقایق» و پوستری از بهزار شیشه‌گران به یاد معدن‌کاران جانباختۀ آزادشهر.
ماهنامۀ «گیلانˇ اؤجا» اردیبهشت ۱۳۹۷ در ۳۲ صفحه به قیمت دو هزار تومان هم اکنون در دسترس علاقمندان است.

مراکز پخش و توزیع:

آستارا:
– نوشت افزار رومینا. خیابان فارابی. روبروی هلال احمر.
املش:
– مطبوعاتی محبی. خیابان شهید بهشتی.
بندر انزلی:
– مطبوعاتی بوعلی. خیابان سپه (بازار سپه).
– نمایندگی مطبوعات. میدان اصلی شهر
– دفتر فنی مهراز. جنب دانشگاه آزاد طالب آباد.
رستم آباد:
– بلوار بهشتی. نمایندگی مطبوعات رستم آباد.
رودسر:
– مطبوعاتی غلامی. میدان شهرداری.
– کتابفروشی دهخدا. میدان شهرداری.
رشت:
– نشر گیلکان. خیابان انقلاب (حاجی‌آباد).
– کتابفروشی ماه نو. میدان سرگل
– کیوسک مطبوعاتی علی آقا. خیابان نامجو
کلاچای:
– مطبوعاتی حسینی. میدان امام خمینی.
لاهیجان:
– نمایندگی کیهان. خیابان انقلاب.
– کتاب فرازمند. روبروی باغ ملی.
– خانهٔ کتاب. خیابان نیما.
لنگرود:
– شهر کتاب لنگرود. جنب منبع آب.
– کتابفروشی میرفطروس. خیابان بهشتی.
– مطبوعاتی علیزاده. روبروی کفش بلا.
لشت نشا:
– تبلیغاتی و آموزش خوشنویسی آراد (دعایی). خیابان امام. خیابان عطا آفرین.
– میدان جامع. مغازۀ آقای بیجاری
– بازارچه آوای شمال. فن نت کاسپین
تهران:
– خیابان انقلاب. بازارچه کتاب. کتابفروشی اختران
– خیابان کریمخان. کتابفروشی نشر چشمه

دوستان ساکن تهران، مازندران و گلستان و… که مایل به تهیه شماره‌های پیشین و یا توزیع گیلانˇ اؤجا هستند با نشریه تماس بگیرند.
نشانی پستی: بندرانزلی، صندوق پستی: ۱۱۱۹-۴۳۱۴۶
تلفن نشریه: ۴۴۴۰۳۵۷۱ – ۰۱۳
و ایمیل: awjamag@gmail.com

شمارۀ ۱۶ ماهنامۀ گیلانˇاؤجا منتشر شد

ماهنامۀ گیلان اؤجا 16

شمارۀ ۱۶ ماهنامۀ "گیلانˇاؤجا" آذر و دی ۱۳۹۶ منتشر شد. سرمقالۀ این شماره "دریا و مرداب و جنگل در مقابل خصوصی سازی چقدر دوام می‌آورند؟" نام دارد. این مقاله با فاجعه دانستن بحران محیط زیست، علی‌الخصوص در استان گیلان، به ریشه‌یابی و توضیح عوامل تکوین این فاجعه می‌پردازد و راهکار حفاظت از محیط زیست را مدیریت بومی، جمعی و خودگردان مردم می‌داند. 

از دیگر مطالبی که دربارۀ محیط زیست در این شمارۀ اؤجا منتشر شده می‌توان گزارشی از تجمع مردم سراوان که در گفت‌وگو با آنها از زبان مردم، مشکلات و تلاش‌هایشان را مطرح می‌کند، اشاره کرد.

گزارش دیگر شمارۀ ۱۶ ماهنامۀ گیلانˇ اؤجا مربوط به اعتراضات سراسری دی ماه، با عنوان "نان، کار، آزادی در جشن مردم بی‌لبخند" به تحلیل آنچه در کشور و گیلان روی داد، با استفاده از نظرات و بیانیه‌های گوناگون می‌پردازد. همچنین "صورت وضعیت" گزارش دیگری‌ست با تمرکز بر معضلات و رویدادهای اجتماعی و فرهنگی گیلان که می‌توانید بخوانید.

"تاریخ یک مفهوم، تأمین اجتماعی" عنوان مقاله‌ای است که به مسألۀ بحران صندوق‌های بازنشستگی پرداخته و چیستی و چرایی این بحران را توضیح می‌دهد. و یادداشت دیگری از فریدریش انگلس با موضوع نظام مزدی در ادامۀ یادداشت‌هایی که در همین زمینه در شماره‌های پیشتر اؤجا منتشر شده بود، با عنوان "اتحادیه‌های کارگری" در شمارۀ ۱۶ منتشر شده است.

به بهانۀ انتشار جشن‌نامۀ م.پ.جکتاجی، مقاله‌ای با عنوان "جکتاجی جوان، گیله‌وای پیر" در کنار انتشار مجدد و متکامل شیوه‌نامۀ گیلکی نویسی و آموزش خواندن و نوشتن به زبان گیلکی نیز در این شمارۀ نشریه منتشر شده است.

"گویا تر از این نمی‌شود" عنوان یادداشتی با مضمون رمزگشایی تابلوی تاریخی سوم ماه مه ۱۸۰۸ اثر فرانسیسکو گویاست که همراه با نقد فیلم مستند "من باربی نیستم" و گفت‌وگویی مختصر با فیلمسازش می‌توانید بخوانید.

ترجمۀ "خطابۀ آغازین نخستین رویارویی بین قاره‌ای برای بشریت و علیه نولیبرالیسم" ارتش ملی آزادی‌بخش زاپاتیستا و ترجمۀ فصلی از کتاب هنرهای دل و اندرونی نوشتۀ مارسل مورو از دیگر مطالب خواندنی شمارۀ ۱۶ ماهنامۀ گیلانˇ اؤجا است.

یادداشت و داستان به زبان گیلکی هم که همیشه در اؤجا منتشر می‌شود... 

شمارۀ ۱۶ ماهنامۀ گیلانˇ اؤجا در ۴۰ صفحه، آذر و دی ۱۳۹۶ به قیمت ۲۰۰۰ (دوهزار) تومان در دسترش علاقمندان است.

مراکز پخش:

آستارا:

نوشت‌افزار رومینا. خیابان فارابی. روبروی هلال احمر.

املش: 

مطبوعاتی محبی. خیابان شهید بهشتی.

بندر انزلی:

مطبوعاتی بوعلی. خیابان سپه (بازار سپه)

نمایندگی مطبوعات. میدان اصلی شهر

دفتر فنی مهراز. جنب دانشگاه آزاد طالب‌آباد

رستم‌آباد:

بلوار بهشتی. نمایندگی مطبوعات رستم‌آباد. آقای مجید علی‌اکبری. 

رشت:

نشر گیلکان. خیابان انقلاب (حاجی‌آباد). کوچهٔ گنجه‌ای. بن‌بست صفاری.

کتابفروشی ماه نو. میدان سرگل

کیوسک مطبوعاتی علی آقا. خیابان نامجو

رودسر:

مطبوعاتی غلامی. میدان شهرداری.

کتابفروشی دهخدا. میدان شهرداری.

لاهیجان:

نمایندگی کیهان. خیابان انقلاب.

کتاب فرازمند. روبروی باغ ملی.

خانهٔ کتاب. خیابان نیما.

لشت‌نشا:

تبلیغاتی و آموزش خوشنویسی آراد (دعایی). خیابان امام. خیابان عطا آفرین.

میدان جامع. مغازۀ آقای بیجاری

بازارچه آوای شمال. فن نت کاسپین

لنگرود:

شهر کتاب لنگرود. جنب منبع آب. 

کتابفروشی میرفطروس. خیابان بهشتی.

مطبوعاتی علیزاده. روبه‌روی کفش بلا.

تهران:

خیابان انقلاب. بازارچه کتاب. کتابفروشی اختران

خیابان کریمخان. نشر چشمه

دوستان ساکن تهران، مازندران و گلستان و... که مایل به تهیۀ شماره‌های پیشین و یا توزیع گیلانˇ اؤجا هستند با نشریه تماس بگیرند. 

تلفن نشریه: ۴۴۴۰۳۵۷۱ – ۰۱۳

مکاتبات: لاهیجان، صندوق پستی: ۴۴۱۴۵-  ۱۱۱۵

و ایمیل: awjamag@gmail.com

ابلاغ دستور العمل بکارگیری ظرفیت بانوان و جوانان در سطوح مختلف مدیریتی گیلان

مصطفی سالاری - استاندار گیلان
پایگاه اطلاع رسانی استانداری گیلان خبر داده که استاندار جدید در اجرای سیاست‌ها و مواضع رییس جمهوری مبنی بر بکارگیری بیشتر از ظرفیت بانوان و جوانان در سطوح مختلف مدیریتی و تربیت مدیران آینده، دستورالعملی را ابلاغ کرد. که در سانه‌های استان بازتاب فراوان داشت و مورد توجه و تشویق موافقان و مخالفان دولت و استاندار شد. بنظر می‌رسد مصطفی سالاری در نخستین مانور تبلیغاتی برای اثبات حضور و توانای و ایجاد مقبولت برای خویش موفق بوده باشد.
در این دستورالعمل که با عنوان طرح «بکارگیری جوانان و بانوان در مناصب مدیریتی» برای اجرا در سطح استان و شهرستان‌ها خطاب به فرمانداران و مدیران کل دستگاه‌های اجرایی استان ابلاغ شده چنین آمده است:
الف: مدیران دستگاه‌های اجرایی استان، ظرف مدت ۲ ماه از ابلاغ طرح، حداقل یک نفر از معاونین خود و دو تا سه نفر از رؤسای ادارات تابعۀ شهرستانی را (با توجه به شرایط منابع انسانی آن دستگاه بنا به تشخیص کارگروه) از بین «بانوان» یا «جوانان کمتر از ۴۰سال سن»، برگزینند.
ب: کارگروهی مرکب از افراد مشروحه‌ی زیر، تحقق این طرح را راهبری، پیگیری و نظارت می‌نماید؛ ۱- ۱- معاون هماهنگی امور اقتصادی و توسعه منابع استانداری (رئیس کارگروه)
۲- مدیرکل دفتر سیاسی، انتخابات و تقسیمات کشوری (دبیر کارگروه)
۳- مدیرکل دفتر بانوان
۴- مشاور استاندار در امور جوانان
۵- بالاترین مقام دستگاه اجرایی مربوطه
ج: فرمانداران، نهایت همکاری را در تحقق موضوع در سطح شهرستان معمول نمایند و با تشکیل کارگروه متناظر شهرستانی، زمینه‌ی اختصاص حداقل یک معاونت از معاونت‌های هر یک از دستگاه‌های اجرایی شهرستانی (اعم از ادارات دولتی و شهرداری‌ها)، یک سوم رؤسای ادارات و واحدهای مستقر در بخش‌های تابعه شهرستان‌ها را به «بانوان» و همچنین «جوانان با حداکثر ۳۵ سال سن»، فراهم آورند.
د: تحقق موضوع در موعد مقرر و احراز برخورداری بانوان و جوانان مشمول از توانمندی لازم و شرایط مدنظر، پس از اخذ نظر و مشورت با کارگروه مربوطه در سطح استانی، بر عهده مدیرکل/ مدیرعامل دستگاه اجرایی و در سطح شهرستان و بخش بر عهده رئیس اداره شهرستان (با نظارت مدیر استانی)، خواهد بود.
هـ: در مواردی که بنا به شرایط و موارد خاص و استثنایی، امکان بکارگیری «بانوان» یا «جوانان» واجد شرایط در سطوح مذکور ممکن نباشد، امکان پذیر نبودن اجرای این موضوع بایستی به تأیید کارگروه مربوطه برسد.
و: معاون هماهنگی امور اقتصادی و توسعه منابع، ضمن نظارت بر موضوع از طریق کارگروه های تعیین شده، گزارش مستمر هفتگی از اقدامات و نتایج حاصله را به اینجانب ارائه نمایند.
مصطفی سالاری
همانطور که اشاره شد بنظر می‌رسد این ابلاغیه با توجه به شرایط موجود و رانت‌خواری و فامیل بازی که در انتصاب مدیران اجرایی در استان وجود دارد، عملاً امکان اجرا نداشته باشد و در حد شعار و طرحی که کلیات آن در ابلاغیه هم به شکلی شعاری آمده، باقی می‌ماند. چرا که الزام و چگونگی نحوۀ اجرای طرح مبهم است و به نظر می‌رسد جنبۀ تبلیغاتی داشته باشد و برای کاستن از باز انتقاداتی منتشر شده که انتصاب استاندار غیر بومی در فضای سیاسی و رسانه‌ای استان برانگیخته بود.
ابلاغیۀ استاندار جدید گیلان - با تمام کاستی‌هایی که ناشی از شتابزدگی در انتشار متنی مختصر و تبلیغاتی است - نخستین شیوه نامۀ اجرائی طرح مصوب دولت است. طرحی که پایگاه خبری تابناک که منتقد جناح سیاسی دولت دوازدهم است دربارۀ آن به کنایه پرسیده که آیا قرار است این مسئولیت‌ها فقط بین «ژن‌های خوب» تقسیم شود؟» اتفاقی که با فضاحت در انتصاب شهرداری چاف و چمخاله رخ داد. و نوشت: «با وجود مصوبۀ شورای عالی اداری دربارۀ جوان شدن سن مدیران تا ۸ سال تا پایان برنامۀ ششم توسعه و همچنین بکارگیری یک سوم از مدیران دستگاه‌های اجرایی از میان زنان و جوانان که رئیس جمهور هم در همین زمینه گفته است طی دستوری از وزیران خواسته ۲ معاون، مشاور و یا دستیار جوان برای خود برگزینند و یک معاون، مشاور و یا دستیار از بین بانوان؛ هنوز هیچ شیوه نامه ای مشخص و اعلام نشده است. اینکه طبق مصوبه مذکور و دستور رئیس جمهور ۳ معاون، مشاور و یا دستیار جوان و زن وزیران به چه شکل انتخاب خواهند شدند و از بین چه افرادی خواهند بود از سئوالات مهمی است که در ذهن افکار عمومی نقش بسته است. آیا قرار است گردش نخبگان مختص همه افراد اعم از جوانان تحصیل کرده و زنان شایسته باشد یا اینکه دایرۀ انتخاب این افراد محدود و بسته خواهد بود؟ آیا قرار است این مسئولیت ها بین فقط «ژن‌های خوب» تقسیم شود و جایگاه معاون، مشاور و دستیار وزیر صرفاً به افرادی برسد که رابطه و واسطه‌های قوی و قدرتمند دارند یا اینکه آقازاده هستند و «ژن خوب» دارند یا همۀ جوانان و زنان شایسته که تحصیلات عالی و توانمندی دارند هم می‌توانند به رسیدن به چنین جایگاه‌هایی فکر کنند؟»
به دلایل فوق این حرکت و اقدام نمایشی استاندار جدید گیلان، بی نتیجه و علیرغم نام و آوازه‌اش چون طبل غازی فقط پر هیاهوست. سعدی نوشته: «داﻧﺎ ﭼﻮ ﻃﺒﻠﻪ ﻋﻄﺎر اﺳﺖ ﺧﺎﻣﻮش و ﻫﻨﺮﻧﻤﺎی و ﻧﺎدان ﺧﻮد ﻃﺒﻞ ﻏﺎزی ﺑﻠﻨﺪ آواز و ﻣﯿﺎن ﺗﻬﯽ...» این ابلاغیه در ظاهر جذاب و قابل قبول و مفید است، اما جز اینکه نام استاندار را در میانۀ دعواهای جناحی و سهم‌طلبی‌های سیاسی، چند روزی در صد اخبار نگهدارد و وی را مترقی و موافق مطالبات زنان و جوانان بنماید، کارکرد دیگری ندارد.

"نادر" موسیقی ایران در گذشت

نادر گلچین
روز جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ نادر گلچین خواننده آواز سنتی ایرانی براثر سرطان ریه در بیمارستان گاندی درگذشت. نادر گلچین، از حدود ۱۰ سال پیش با بیماری سرطان ریه مبارزه می‌کرد.
او از روز ۴ شهریور ۱۳۹۶ بر اثر تشدید بیماری قلبی ریوی در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان گاندی بستری بود. زمان و مکانِ برگزاری مراسم تشییع و تدفین نادر گلچین متعاقبا اعلام می‌شود.
این خواننده گیلانی متولد ۱۳۱۵ رشت از ۱۲ سالگی همکاری با رادیو رشت را آغاز کرد. وی در سال ۱۳۳۹ به تهران آمد و فعالیت‌های هنری خود را در ادارۀ هنرهای زیبا و وزارت فرهنگ و هنر آغاز کرد. او در سال ۱۳۵۰ همکاری خود را با رادیو ایران شروع کرد که تا سال ۱۳۶۲ ادامه یافت.
نادر گلچین در طول فعالیت‌های هنری خود، متجاوز از ۳۰۰ آواز و آهنگ اجرا کرد و در کنار کار خوانندگی، مدیر مسئول یک شرکت تکثیر نوار مجاز موسیقی نیز بود.
منبع: گیل خبر

دختران نوجوانان بسکتبالیست گیلان در جایگاه چهارم کشور

تیم بستکتبال دختران نوجوان گیلان

مرحله نهایى مسابقات قهرمانى کشور نوجوانان بانوان ایران به میزبانى استان اصفهان برگزار شد.
مسابقات قهرمانى کشور نوجوانان بانوان ایران نخست در مناطق هشت گانه کشور برگزار شد و پس از سه مرحله بازی دوره ای، سرانجام چهار تیم به مرحله پایانی راه پیدا کردند.
تیم‌هاى اصفهان، گیلان، تهران و فارس در مرحله نهایى مسابقات قهرمانى کشور نوجوانان حضور داشتند که در مرحله ضربدرى گیلان با تهران روبرو شد و با نتیجه ٧٠ بر ٤٨ مغلوب این تیم شد و در رده بندى نیز به مصاف فارس رفت که با نتیجه ٦٣ بر ٤٤ تن به شکست داد.
در نهایت تهران مقام اول، اصفهان مقام دوم، فارس مقام سوم را بدست آوردند و گیلان در جایگاه چهارم ایستاد.
ملیکا شادمان، سودا شیدایى، نرجس چراغى، شقایق معینى نژاد و سبا یوسفى آزاد از صومعه سرا، صدف قلى زاده، غزل حسن پور، ثنا موسوى، فاطمه نظامى پور، دیانا دوستدار و تارا هدایتى از رشت و بیتا جعفرى از لاهیجان با هدایت مریم باقرى و شادى عادلى تیم منتخب نوجوانان گیلان را تشکیل دادند.
ریحانه ملکى نائب رئیس هیئت بسکتبال استان گیلان و خانم پریسا یعقوبى بعنوان داور تیم نوجوانان گیلان را همراهى کردند.

منبع خبر: ایسنا گیلان

۱ ۲ ۳
پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan