بهمبری

می‌شهر

کاهش لکنت زبان دانش آموزان

نرگس خاتون کاسپورنرگس خاتون کاسپور متولد ۱۳۴۶مدیر دبستان با بیش از ۲۵ سال سابقهٔ کار،که ۱۳ سال مدیریت ،۳ سال معاونت آموزشی و ۹سال از آن را به عنوان آموزگار مشغول به خدمت بوده است کارشناس رشتهٔ الهیات و معارف اسلامی و فوق دیپلم رشتهٔ دینی و عربی است.

هنگامی که به عنوان معلم در پایه پنجم تدریس می‌کرد متوجه شد یکی از دانش‌آموزان در برابر سؤال‌های کلاسی بی‌تفاوت است و در بحثهای گروهی شرکت نمی‌کند. وقتی از او ارزشیابی شفاهی گرفت متوجه لکنت زبان شدید او شد.

او دربارهٔ برخوردش با این مسئله چنین می‌گوید: «متأثر شدم و بنا بر تعهد شغلی‌ام و وظیفه‌ای که در برابر خداوند در خودم احساس می‌کردم،تصمیم گرفتم در کاهش این مسئله بکوشم و در پی اقدامی برآیم تا کمکی هر چند کوچک برای این دانش‌آموز انجام دهم زیرا معلم علاه بر معلم بودن باید یک روان‌شناس خوب و یک پدر و مادر دلسوز برای دانش‌اموزانش باشد.»

او برای حل این مشکل و کمک به دانش‌آموز نیازمند اطلاعات بیشتری از وضعیت زندگی و گذشتهٔ او بود بنا براین با هماهنگی با مدیر مدرسه با مادر آن دانش‌آموز صحبت کرده و بعد از  کسب یک‌سری اطلاعات از زندگی حال و گذشتهٔ او،ضمن صحبت با معلم سال قبل، پروندهٔ تحصیلی او را از دفتردار گرفته و نمرات شفاهیش را بررسی کرد. سپس با مشاوری صحبت کرد و مشاور کتاب‌هایی در این زمینه به او معرفی کرد. پس از تهیه  به مطالعه کتاب‌ها پرداخت.

در کتاب‌ها به ۸هر  راه حل اشاره شده بود:

۱. ایجاد محیطی دوستانه برای او همراه با صبر و حوصله

۲. از بین بردن ترس و اضطراب در دانش‌آموز

۳. تأیید کردن در هنگام پاسخگویی به سؤالات شفاهی با تکان دادن سر و نگاه کردن در صورت او

۴. ورود در میان صحبت برای از بین بردن فشار یا عجله

۵. تشویق به خواندن درس با صدای بلند

۶. دادن مسئولیت سرگروهی

۷. سعی کردن دانش‌آموز برای بیان کامل صحبت بدون کمک دیگران

۸. پاسخ‌گویی دانش‌آموز به سؤالات

همیشه و هر روز امکان اجرای همه آن راه حل‌ها وجود نداشت بعد از مشورت با مشاور و مدیر راه حل‌های پیشنهادی خود را انتخاب و عملی کرد.

او در رابطه با اجرای راه حل می‌گوید:«زمانی که می‌خواستم از دانش‌آموز سؤال شفاهی بپرسم کنار میزش می‌رفتم و دستی بر سرش می ‌کشیدم و از او سؤال می‌کردم، محیط کلاس را آرام می‌کردم و از او می‌خواستم در فعالیت‌های گروهی اظهار نظر کند. هنگام پاسخ‌گویی به صورتش نگاه می‌کردم و با سر پاسخ او را تأیید کرده و با ورود در میان صحبت و رساندن کلمات شرایط احساس فشار و عجله را از بین می‌بردم و او با آرامش جواب می‌داد. روخوانی بعضی درس‌ها را به او واگذار می‌کردم و تأکید می‌کردم که با صدای بلند روخوانی کند. این کار باعث تسلط بیشتر او بر کلمات و راحت‌تر ادا کردن آن‌ها شد. از او خواستم به عنوان سر گروهی که گزارش‌های جمع‌آوری شده از گروه را مورد نقد و بررسی قرار دهد بهترین گزارش را خودش در کلاس برای دانش‌آموزان دیگر بخواند. با این کارها توانستم گرایش او را به درس‌های شفاهی و فعالیت‌های گروهی زیاد کرده و از نگرانی‌های خود دانش‌آموز و خودم را کم کنم. البته برای این‌کار صبر و حوصله معلم خیلی مهم وبا ارزش است که به دانش‌آموز صبورانه و با دقت و توجه فرصت داده شود که او بتواند هر چه می‌خواهد بگوید.»

نتیجهٔ این تحقیق و مطالعه و صبر و حوصله این معلم دلسوز این بود که این دانش‌آموز در فعالیت‌های گروهی و کلاسی شرکت می‌کرد و نسبت به درس و سؤالات بی تفاوت نبود و برای جواب به پرسش‌های کتبی داوطلب می‌شد و نمرهٔ خوبی می‌گرفت و در فعالیت‌های کلاسی قوی‌تر شد.
دانش‌آموزی که ممکن بود بر اثر بی ‌توجهی یا سهل انگاری نسبت به وضعیتش گوشه‌گیر شده و یا از آموزش و یادگیری دوری کند با اقدام مناسب و به ‌جای معلمی که حرفه‌اش را شغل انبیا نامیده‌اند توانست بر مشکلش غلبه کند و اگر مسئولیت پذیری و تحقیق و مطالعه همراه با عملی کردن راه حل مشکل با صبر و حوصله این معلم مهربان نبود این امر محقق نمی‌شد.

خانم کاسپور که اکنون عهده دار مدیریت یک دبستان دخترانه است، چند پیشنهاد دارد:

۱. مسئولین به کلاس‌های ضمن خدمت بیشتر بپردازند 

۲. معلمان و مدیران محترم با مشاهدهٔ چنین مواردی علل آن را جویا شده و در رفع مشکل با همکاری دیگران بکوشند 

۳. در مدارس ابتدایی حداقل یکی دو روز در هفته مشاوره انجام شود.

نتیجهٔ این اقدام پژوهی با عنوان «کاهش لکنت زبان دانش‌آموز پایهٔ پنجم ابتدایی» توسط رابط تحقیقات کمیتهٔ پژوهشی ادارهٔ آموزش و پرورش  در تاریخ ۱۳۸۵ در کتاب «آموزش اقدام پژوهی فرهنگیان شهرستان بندر انزلی» منتشر شده است.

 

این مطلب نخست در پایگاه برتر مدیریت منتشر شده است.

جانباختۀ راه حفظ سلامت مردم

تهمینه ادیبی

 

زن صبور و آرامی بود. بعد از مدتها تلاش و با سختی بسیار و با وجود داشتن دو قلوهایی که یکی از آنها هنگام تولد دچار ضایعه مغزی شده و توان حرکت و حتی صحبت کردن را نداشت و احتیاج به مراقبت دائمی داشت، توانسته بود به سرپرستاری اورژانس برسد که بخشی پرکار و فعال در بیمارستان است.
لبخندش آرامش را نثار افرادی می‌کرد که با تنی مجروح و بیمار راهی بخش محل کارش می‌شدند. زمستان ۹۸ از راه رسید، با بیماری جدیدی که واگیر‌دار و به شدت کشنده بود اما سرپرستار دلسوز کارش را رها نکرد و بدون کمترین امکانات حفاظتی و‌ بهداشتی با دست خالی دو هفته بی‌وقفه در کنار بیماران بد‌حالی ماند که روز به روز تعدادشان بیشتر می‌شد و امکانات ناچیز و محدود بیمارستان شهر کوچک‌‌ بندر‌انزلی کفاف بستری شدن و درمانشان را نمی‌داد. هر چقدر به او اصرار می‌کردند برای مدت کوتاهی هم که شده برای استراحت و تجدید قوا به خانه برود، قبول نکرد و در کنار بیماران ماند؛ اما این مرض جدید عاقبت او را هم گرفتار کرد و بعد از چند روز جدال با مرگ عاقبت جان را بر سر اراده و آرمانش که نجات انسانها بود، نهاد و غریبانه به خاک سپرده شد، در حالی که فقط یک ماه به بازنشستگیش مانده بود.
کادر درمان با مرگ او یکی از مجرب‌ترین و دلسوزترین اعضایش را از دست داد و چه بسیارند عزیزانی که قهرمانانه و با دستی خالی در برابر این بیماری ایستادند.
ما هرگز فداکاری این مدافعان بی ادعای سلامت را که حتی با وجود تعویق در پرداخت حقوق‌شان، سنگر مبارزه با بیماری را ترک نکردند و از جان و آرامش و آسایش خود مایه گذاشتند فراموش نخواهیم کرد.

یاد زنده یاد تهمینه ادیبی سرپرستار فداکار و همکارش دکتر سیامک دیوشلی،متخصص اطفال  بیمارستان دکتر بهشتی بندر انزلی و تمامی پرسنل فداکار کادر بهداشت و درمان که در راه خدمت رسانی به بیماران درگذشتند، گرامی باد.

سرنوشت غم‌انگیز زنان تیم فوتبال ملوان بندرانزلی

عکس از مریم مجد

ایراندوست و یارانش با چنگ و دندان تیم را نگه می دارند؛ کاش اهالی ورزش کمی به فکرشان باشند.

پست سرمربی ملوان در اینستاگرامش:

دوستان و همراهان تیم بانوان ملوان ؛

اگر کسى مایل به حمایت و بحث اسپانسرینگ تیم بانوان هست لطفا با سرپرست تیم هماهنگ کنید 

تیم ما براى پیش پرداخت اولیه قراردادها همچنین اسکان و تغذیه 

نیاز به حمایت جدى  دارد 

تا امروز سه بازیکن  اصلى تیم جدا شدند و اگر تا پنجشنبه ١٦ اسفند که پایان وقت نقل و انتقالات نیم فصل هست درصدى از قراردادها که طلب بازیکنانیست که قراردادهاى سالهاى گذشته خود را بخاطر عشق به ملوان بخشیدند! پرداخت نشود دچار بحران بدى خواهیم شد !!!! که حتى اگر من هم برگردم و بازى کنم شرایط سختى پیش روى ما قرار میگیرد.از نظر بازیکن....

پ ن:

با همه اینها اگر اسپانسر هم پیدا نشه و تعداد کمى از بازیکنان بمونن ما ادامه میدیم همانطور که از شروع با سختى هاى زیادى کار کردیم به عشق هوادارامون و تیم بزرگ ملوان

دوستان در ضمن ما مشکل لباس نداریم.


منبع: کانال تلگرام اخبار فوتبال و فوتسال زنان

شمارۀ ۲۳ ماهنامۀ گیلانˇ اؤجا منتشر شد

گیلان اؤجا 23 منتشر شد

شمارۀ ۲۳ اؤجٰا، دی ماه ۱۳۹۷، منتشر شد

«کشور ما ،ایران، کیک نیست» عنوان نخستین یادداشت شمارۀ بیست و سوم اؤجٰا است. موضوع این یادداشت طرح انتقال آب دریاچهٔ کاسپین به استان سمنان است. 
در این یادداشت با طرح پرسشهایی از چیستی و چگونگی امکان اجرای چنین طرحی، ضمن انحرافی دانستن این طرح برای فریب افکار عمومی، به انتقاد از طرح چنین پروژه‌های عظیم ملی، بدون مشارکت نظری و عملی جمهور مردم پرداخته و آمده است: «دربارهٔ طرح انتقال آب هم نه کسی حرفی از مناطق حفاظت شدهٔ محیط زیستی در سمنان می‌زند و نه از قدیمیترین جنگلهای جلگه‌ای سیاره، در گیلان و مازندران.» 
در ادامه گزارش‌هایی پیرامون «سوانح کار و محدودیت‌های امنیتی»، «آتشسوزی یا آتش‌زدن خانه‌های تاریخی»، «بیانیه‌های کانون صنفی معلمان گیلان در محکومیت بازداشت گستردۀ فعالان صنفی کشور» و یادداشتی هم دربارۀ ادامۀ بازداشت امیرسالار داوودی، وکیل دادگستری می‌توانید بخوانید.
«بسیار بهار که سوخته» نیز پیرامون نامۀ اخیر اسماعیل بخشی دربارۀ شکنجه و واکنش‌ها به آن است. 
گزارش کوتاه و مستندی از فاجعۀ انباشت زباله در ساحل داداش آباد آستارا با عنوان «نفوذ شیرابه به دریا و نقض تعهدات بین‌المللی»؛ در پی آن «گزارش یک اعتصاب»، گفت‌وگو با چند تن از فعالان صنفی معلمان از استان گیلان، فارس و تهران که در تحصن سراسری اخیر معلمان شرکت داشتند، و برخوردها با آنان را می‌توانید بخوانید. و در ادامه چند شعر از محمود بهشتی لنگرودی و عبدالرضا قنبری و قصۀ کوتاهی از محمد حبیبی، آموزگاران در بند نیز منتشر شده است. 
یادداشت گیلکی «می‌شهر»، به قلم نویسندۀ این وبلاگ،در این شماره به موضوع تیم فوتبال زنان ملوان اختصاص دارد.
همینطور «تقصیر خودشونه» بخش دیگری از سلسله یادداشت‌های «پاسخ به جوابهای حاضر آماده» هم در اؤجٰای ۲۳ منتشر شده است. یادداشتی پیرامون جنبش جلیقه‌زردها با عنوان «کسی که بدبختی می‌کارد، انقلاب درو خواهد کرد»، به همراه «نامۀ دریافتی از کارگران چوکا» که به شرح وضعیت دشوار کار و معیشت و بحران‌های این کارخانه در تالش می‌پردازد هم از دیگر مطالب این شمارۀ مجلۀ گیلانˇ اؤجٰا‌ست. 
قسمت دوم یادداشت‌هایی که با عنوان «شورا چیست؟» در اؤجٰا منتشر می‌شود به همراه بخش نخست ترجمه‌ای از الینور حکیم، دربارۀ تئاتر برشت، به همراه ترجمۀ گیلکی داستان کوتاهی با عنوان «بی حؤرمت پیرزناک» از برتولت برشت هم از دیگر مطالبی‌ست که در این شماره منتشر شده است.
گزارش تصویری و شرح برگزاری نمایشگاه گروهی عکس خیابانی زحمتکشان نیز پایان‌بخش مطالب مجله است. بیست‌وسومین شمارۀ ماهنامۀ گیلانˇ اؤجٰا، دی ماه ۱۳۹۷ در ۱۶ صفحه و به قیمت سه‌هزار تومان در دسترس علاقه‌مندان قرار دارد.

بازگشت مقتدرانه‌ی تیم فوتبال زنان ملوان

تیم فوتبال زنان ملوان بندر انزلی؛ عکس از پایگاه اینترنتی گیل خبر

بیدارزنی:‌ فوتبال از جمله رشته‌های پرطرفدار، پرحاشیه و مهیج ورزشی است که در سال‌های اخیر بر طرفداران و علاقه‌مندان به آن در میان زنان افزوده شده و زنان فوتبالیست مانند مردان در زمین چمن یا سالن فوتسال به این ورزش جذاب می‌پردازند.

اولین تیم فوتبال چمنی زنان متعلق به باشگاه تاج بود که از سال ۱۳۴۹ فعالیت خود را آغاز کرد و به تدریج و با بالا رفتن تعداد تیم‌ها و استقبال دختران، فدراسیون فوتبال ایران تشکیل اولین تیم ملی فوتبال زنان را در دستور کارش قرار داد؛ اما در پایگاه اطلاع‌رسانی فدراسیون فوتبال و به طور کلی در فضای مجازی، اطلاعات موثق و منابع مکفی درباره‌ی آن تیم وجود ندارد. پس از انقلاب، ورزش زنان در تمام رشته‌ها از جمله فوتبال به محاق رفت تا سال ۱۳۷۲ که با برگزاری مسابقات سالنی فعال شد و از آن زمان تا کنون فراز و فرود‌های زیادی مانند مسئله‌ی پوشش و حضور در محافل بین‌المللی را پشت سر گذاشته است. 

این ورزش پرتحرک که با قدرت، تکنیک و جنگندگی همراه است جای خود را در میان زنان و دختران شهرستانی نیز به خوبی باز کرده است که از بین آن‌ها می‌توان به تیم فوتبال زنان ملوان بندرانزلی اشاره کرد. این تیم که از زمان حضورش در لیگ برتر از سال ۱۳۸۴ یکی از تیم‌های مطرح بوده و حتی یک سال قبل از انحلالش به عنوان نایب قهرمانی دست یافته بود، در سال ۱۳۹۵ در میان اندوه و شگفتی هواداران و بازیکنان به یکباره منحل شد. مدیرعامل باشگاه در آن زمان پس از سقوط تیم فوتبال مردان ملوان از لیگ برتر، درباره‌ی انحلال تیم زنان ملوان گفت: «ما بسیار عیالوار هستیم. وقتی یک کشتی در طوفان اسیر می‌شود، بار خود را خالی می‌کند.»

این بار اضافی تیمی بود که در سال‌های اخیر هیچ فصلی را بدون عنوان به پایان نرسانده بود و یکی از بازیکنان ملی‌پوش، سارا قمی، عنوان خانم گلی را با زدن ۱۵ گل در لیگ برتر به دست آورده بود.  

گرچه دلیل انحلال این تیم، در ابتدا مسائل مالی اعلام شد ولی در کمال ناباوری دلایل دیگری در بیانیۀ صادره از باشگاه ملوان عنوان شد که علت انحلال تیم، همجنسگرایی اعضای تیم و شرایط خاص بدنی بعضی از اعضای تیم است. بیانیه‌ای که نگاه از بالا و مردسالار مدیران باشگاه در آن با ادبیات جنسیت‌زده، بهانه‌ای برای حذف زنان ورزشکار شد.

«باشگاه ملوان از اواسط فصل گذشته تصمیم به عدم تیم‌داری در حوزه بانوان گرفت، این تصمیم دلایل خاص خود را داشت و نمی‌توان آن‌طور که در برخی رسانه‌ها و مصاحبۀ برخی‌ها مطرح شده است، تنها دلیل این تصمیم را به موضوعات مالی ربط داد. چرا که شاید دلایل مالی کوچکترین بخش از دلایل این تصمیم بود و بزرگ‌ترین دلیل آن‌را باید در مواردی جست‌و‌جو کرد که نمی‌توان در یک جامعۀ اسلامی آنها را مطرح کرد.»

متن بالا بخشی از بیانیۀ باشگاه ملوان انزلی در خصوص انحلال تیم فوتبال بانوان این باشگاه است؛ موضوعی که زمزمه‌های آن از ماه‌ها قبل شنیده می‌شد. اما دلیلی که برای انحلال این تیم در بیانیۀ باشگاه ذکر شده است، عجیب و شک‌برانگیز به نظر می‌رسید. رفته‌رفته موضوع مالی که این اتهام اخلاقی بهانه‌ای برای سرپوش گذاشتن بر آن شده بود از اذهان عمومی دور و فراموش شد تا مدیران مذکور پاسخگوی مسائل مالی و ورشکستگی باشگاه نباشند و با طرح مسائل محرک جنسیتی، افکار عمومی را منحرف سازند و این میان چه قربانی‌ای از دختران ورزشکار، بی‌دردسرتر بود.

سرپرست تیم بانوان به این اقدام واکنش نشان داده و با انتشار بیانیه‌ای اعتراض خود را به گوش مسئولان امر رساند. در این بیانیه به سهل‌انگاری و سوء مدیریت مدیران باشگاه اشاره شده و مسائل اخلاقی مطرح‌شده را توهین و تهمتی برای توجیه سهل‌انگاری‌ها دانست. در قسمتی از بیانیۀ سرپرست بانوان آمده است: «بیانیۀ باشگاه ملوان، توهین بزرگی به بازیکنان این تیم و بخشی از بدنۀ جامعه است. جای تأسف دارد که مدیران ما به‌ دلیل بی‌کفایتی و عدم مدیریت صحیح، خود را پشت سنگر حجاب و اخلاق پنهان می‌کنند و با مصادره به مطلوب کردن دین و به قیمت توهین به دختران استان خود، تنها به دلیل نبود بودجه، بحث حجاب و مشکلات اخلاقى را پیش می‌کشند.»

ایراندوست، سرمربی تیم زنان ملوان  نیز به سختی‌ها و تلاش‌هایی که در چندین سال گذشته برای پیگیری علاقۀ خود داشت، اشاره کرد و گفت: «ورزش تنها شغل حرفه‌ای و فوتبال عشق من بود، بعد از تولد پسرم در دو ماهگی او، به فوتبال پرداختم و تلاش بسیار کردم. در چهار جبهۀ تمرین، باشگاه، خانه و دانشگاه فعالیت می‌کردم و تمام مشکلات را تنها به خاطر عشق به فوتبال تحمل می‌کردم. چرا که با خود می‌گفتم روزهای خوب فرا خواهید رسید و با قهرمانی تلاش‌های‌مان دیده خواهد شد ولی متأسفانه بعد از گذشت سال‌ها و کسب عناوین مختلف تیم منحل شد و شاهد بالاترین حد بی‌احترامی بودیم. تصور من این است که این اتفاق برای جامعۀ ورزش زنان اتفاق خوبی نیست و نا‌امیدی بزرگی را به وجود خواهد آورد.»  

وی ادامه داد: از نظر من زنان و مردان با یکدیگر برابر هستند، بنابر دلایلی که برای من قانع‌کننده نیست می‌گویند زنان و مردان از نظر بودجه برابر نیستند، این حق نباید وجود داشته باشد که بنا به هر دلیلی  حداقل‌ها را نیز از زنان بگیریم و مانع رفتارهای حرکتی زنان و مانع ورزش و نشاط آنها شویم.

سرمربی  فوتبال زنان ملوان گفت: در لیگ برتر مردان ممکن است یک میلیارد برای تیم هزینه شود اما در بخش بانوان در چهارده سالی که فعالیت داشته‌ایم فقط در دو-سه سال اخیر پول دریافت کرده‌ایم و تمام اسناد در باشگاه موجود است. در سال گذشته کل هزینه‌ها برای یک فصل تیم مبلغ ۵۰۰ میلیون تومان بود، این هزینه‌ها شامل البسه ورزشی، کرایه  زمین برای تمرین، رفت و آمد، هزینه داوران، هزینه مسابقات و… یعنی تمام هزینه قرارداد بازیکنان و کادر فنی با ۵۰۰ میلیون تومان انجام می‌شد.

او در ادامه گفت: حتی اگر این ۵۰۰ میلیون تومان نیز برای باشگاه زیاد بود بهتر بود یک جلسه با سرپرست تیم گذاشته می‌شد و باشگاه اعلام می‌کرد چون شرایط مالی خوبی نداریم هزینه‌ها را کاهش می‌دهیم، قطعا بازیکنان اینقدر منطقی بودند که با کم کردن هزینه کمک کنند تا تیم منحل نشود، ولی اینکه یک طرفه تصمیم‌گیری شود و تیمی را که برایش زحمت کشیده شده و هویت زنان انزلی است و زنان انزلی با حضور ۲۵۰۰ نفری خود در ورزشگاه تختی انزلی نشان دادند که چقدر تیم خود را دوست دارند، اینگونه منحل شود کار درستی نبود. چرا که واقعا حیف است تیمی که اینقدر مرتب، منظم و با انسجام اخلاقی و فنی کار کرده است برای هیچ و پوچ و بی هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای و تنها به دلیل یک مصاحبه منحل شود.

ایراندوست به مصاحبه‌های مردان در فضای رسانه‌ای اشاره کرد و افزود: مردان مصاحبه‌هایی در فضای رسانه‌ای انجام می‌دهند که من هیچ یک از آنها را تایید نمی کنم ولی آیا با آنها نیز اینگونه برخورد می‌شود و صورت مسئله را پاک می‌کنند و یا اینکه با در نظر گرفتن تنبیهات و جریمه  موضوع را حل می‌کنند. خیلی از مسائل با صحبت کردن حل می‌شود. بچه‌ها همیشه دوست دارند پدر دست محبت بر سر آنها بکشد و بگوید مشکلات حل می‌شود، در حد همین جملات مشکلات بازیکنان می‌توانست کم‌رنگ شود، توجهات معنوی نسبت به بازیکنان کم بود و نحوه برخورد با آنها طوری بود که کلافه شده بودند اما با وجود تمام شرایط سخت به قولی که داده بودند عمل کردند و با اختلاف یک امتیاز نایب قهرمان لیگ شدند.

‌دو سال پس از این انحلال عجیب و پرحاشیه، تیم ملوان زنان بار دیگر به عرصۀ رقابت‌ها در لیگ برتر بازگشتند و با مربیگری مریم ایراندوست که خود از خانواده‌ای فوتبالی‌ست و سابقهی بازی در این تیم را هم دارد، کار خود را خیلی بهتر آغاز کرده است. ایراندوست در مصاحبه با خبرنگار الجزیره گفت: «من فکر می‌کنم فوتبال بازی کردن در ایران وقتی زن هستید کاملاً دیوانگی‌ست و ما دیوانه‌هایی هستیم که از دیوانه‌خانه فرار کردیم.» 

این تیم در بازی قبلی خود که در خانه برگزارکرد، با استقبال و حمایت بیش از دو هزار نفر در ورزشگاه تختی همراه بود و هواداران این تیم با وجود باخت تیم با نتیجۀ صفر بر یک تا آخرین لحظات به تشویق تیم خود پرداختند. بازی بعدی این تیم با آذرخش تهران بود که با نتیجۀ پر گل ۸ بر صفر به نفع ملوان پایان یافت. در هفته‌ی چهارم این دوره از بازی‌ها نیز تیم زنان ملوان با برد شیرین ۴ بر ۱ مقابل سپیدار قائمشهر جایگاه خود را در رده چهارم جدول تثبیت کرده است؛ تیمی که دو سال بعد از انحلال، جنگنده و پرتوان وارد رقابت‌ها شده و با وجود کمبودها و نا‌برابری‌ها نتایج خوبی به دست آورده است.

زنان ملوان علی‌رغم توهین‌های مدیریت مردسالارانه، نشان دادند که ورزش جنسیت نمی‌شناسد و زنان هم در رشته‌های به ظاهر مردانه و خشنی همچون فوتبال نیز می‌توانند موفق باشند. آنان هم تکل می‌روند، هم لایی می‌زنند، هم می‌دوند، هم هِد می‌زنند، هم آسیب می‌بینند و هم  گل می‌زنند. در حالی که به دلیل پخش نشدن مسابقات ورزشی از تلویزیون و نداشتن اسپانسر، دیده نمی‌شوند و هرگز از حمایت‌هایی که از فوتبال مردان می‌شود برخوردار نیستند، اما با عشق و ازجان‌گذشتگی در مستطیل سبز می‌دوند تا نشان دهند از مردان چیزی کم ندارند. خواستن توانستن است. آنان فعل خواستن را به خوبی صرف کردند و توانستند. به امید پیروزی و موفقیت‌های روز افزون برای این تیم پرتلاش و مبارز.‌‌‌‌

مسابقۀ فوتبال تیم زنان ملوان بندرانزلی

مسابقه تیم فوتبال زنان ملوان بندر انزلی با تیم فوتبال زنان سپیدار فائمشهر

مسابقه تیم فوتبال زنان ملوان بندر انزلی با تیم فوتبال زنان سپیدار قائمشهر
از رقابتهای هفتۀ چهارم لیگ برتر فوتبال باشگاهی زنان ایران

جمعه ۹۷/۱۰/۷ ساعت ۱۰ صبح

بندر انزلی - ورزشگاه تختی

برگزاری نمایشگاه عکس خیابانی در بندر انزلی

به همت عکاسان ماهنامهٔ گیلان ٚ اؤجا نمایشگاه گروهی عکس خیابانی با عنوان «زحمتکشان» در شنبه بازار بندر انزلی برگزار شد. این نمایشگاه که با همکاری بخش فرهنگی شهرداری و با آثاری از مانی رمضانی، روناک روشن، احمد زاهدی، نیما میرزایی، هومان وثیقی و متین یزدانی همراه بود با استقبال مردم مواجه شد.


در استقبال از زنان ملوان

تیم فوتبال زنان ملوان 1397

تیم فوتبال زنان ملوان بندرانزلی پس از دو سال از تاریخ انحلالش، با انگیزه و پر قدرت بار دیگر به عرصۀ رقابتهای فوتبالی زنان پا گذاشته است. این تیم با مربیگری مریم ایراندوست و با استفاده از بازیکنانی همچون سارا قمی، بازیکن ملی پوش تیم ملوان که در فصل قبل از انحلال تیم عنوان خانم گل لیگ برتر را کسب کرده بود، توانست با پیروزی‌های پرگل و شکست سه تیم از لیگ دستۀ یک به لیگ برتر راه یابد. این تیم که از بدو ورودش از سال ۱۳۸۴ یکی از تیم‌های با کیفیت لیگ برتر زنان بوده و بارها عنوان نایب قهرمانی را به دست آورده است، گرچه با بی مهری و با بی توجهی و حتی گاهی با توهین و تهمت رو برو بوده، به کارش ادامه داده و در فصل جدید فوتبال با دستانی پر به میدان آمده است.

بندر انزلی شهری ساحلی کوچکی‌ست که مردمی فوتبالدوست و متعصب نسبت به تیم ملوان دارد. تیم ملوان زنان نیز به حمایت و دلگرمی نیاز دارد تا بتواند در مسیر سخت و دشواری که پیش رو دارد قدم بردارد. اکنون که بازیکنان تیم با حضور در باشگاه‌های ورزشی و دعوت از آنان برای دیدن بازی در ورزشگاه و تشویق تیم، برای حمایت از تیمشان تلاش می‌کنند، چه خوب است تمام زنان و دخترانی که دلشان برای فوتبال میتپد و ورزش را حرکتی مفید،سلامت بخش، و نشاط آور برای همه می‌دانند به ورزشگاه بیایند و با تشویق این تیم تازه جان گرفته آن را در این مسیر یاری کنند. 

فوتبال ورزشی گروهی و تیمی‌ست که سال‌ها در انحصار مردان بوده ولی چندین سال است که زنان نشان دادند در این ورزش به ظاهر مردانه، حرف‌هایی برای گفتن دارند و اگر امکانات و پشتیبانی خوبی در اختیار داشته باشند می‌توانند در عرصه‌های جهانی نیز بدرخشند. به امید آن روز.

خبر مسابقۀ جمعه ۲۳ر۹ر۹۷ تیم زنان ملوان

فوتبال زنان ملوان

به گزارش سایت رسمی باشگاه ملوان بندرانزلی : تمرین تیم فوتبال بانوان ملوان بندرانزلی روز سه شنبه زیر نظر سرکار خانم مریم ایراندوست در زمین اختصاصی پیگیری شد.
تمرین روز سه شنبه تیم فوتبال بانوان ملوان بندرانزلی به انجام تمرینات تاکتیکی اختصاص داشت. تیم فوتبال بانوان ملوان بندرانزلی در هفته دوم رقابتهای فوتبال لیگ برتر بانوان کشور از ساعت ۱۰ صبح روز جمعه میزبان تیم فوتبال سپاهان اصفهان خواهد بود.
اعضای کادرفنی و بازیکنان تیم فوتبال بانوان ملوان به شرح زیر می‌باشند. رها یزدانی – سمیرا رستمی – مهسا پور محمدیان – یاسمن فرمانی – الهام عبد الرحمانی – سمیرا اسمائیلی – مونا ثریا بین – رکسانا معصومی – مژده وثوق – سپیده نزهتی – پگاه نوری – معصومه حسرتی – فاطمه صادق زاده – هاجر شاه ملک پور – سارا قمی – سمانه خانی – آیسان علیخانی و شهناز عباسی کادر فنی : مینا قنبرزاده ( سرپرست ) – مریم ایراندوست ( سرمربی ) – مژده ایراندوست ( مربی ) – نیوشا رشیدی ( بدنساز ) – جمیله ایراندوست ( پزشکیار )

گزارش و عکس : نرگس محمد خواه ، خبرنگار سایت رسمی باشگاه ملوان بندرانزلی

می شهر

اسفند ماهˇ آخری رۊزان بۊ. ای هفته بؤستی که می کۊچی دؤختر خۊ دۊ تا پایأ ایته کفشˇ مئن دۊکۊده‌بۊ کی با بشیم خرید، اۊنم کؤیه! منطقهٔ آزاد. هرچی أنأ بۊگؤفتم زای جان، راه دۊره، شۊلؤغه، أنˇ گۊشˇ مئن نۊشؤ کی نۊشؤ. شال ؤ کۊلا بۊکۊدیم رادکفتیم. مگه أمی‌ره تاکسی گیر آمۊیی؟ همیشه هأتؤیه. وقتی تعطیلات شۊرۊع به ؤ مؤسافران ویشتر أییدی، شهر شۊلؤغأبه تاکسی کار نۊکۊنه .چۊن أشأنˇ ره صرف نۊکۊنه چن ساعت ترافیک ؤ شۊلؤغی مئن بئسن. آخر سر مجبۊر بۊبؤستیم ایته ماشین مؤسافرکشˇ شخصیأ سوارأبیم.
هوا سرد بۊ ؤ بارانم بیگیفته‌بۊ. خۊدم همیشه می دؤختره سفارش کۊدیم کی غیرˇ تاکسی، ماشینˇ دیگه سوارأنبه.
پناه بر خۊدا سوارأبؤستیم.
راهˇ مئن راننده، شهرˇ شۊلؤغی ؤ بینظمی جا گله بۊکۊد بۊگؤفت وقتی مؤسافران أییدی، شهر شۊلؤغأبه ؤ اجناس ؤ موادˇ خۊراکی هم گرانأبه. بۊگؤفتم شۊلؤغی ره شمه‌ره حق دهم ولی اجناسأ گران کۊدن دئه مؤسافرانه مربوط نبه ؤ خۊدمان کم‌کاری کۊنیم. بۊگؤفت مجبۊره أ سن ؤ سالˇ مره بازنشستگی پسی مؤسافرکشی بۊکۊنه. دۊتا پسرˇ لیسانسˇ بیکارم خانه مئن داشتی کی هفتهٔ پیش ایته کی لیسانسˇ عؤمران هم داشتی، ایته آشنا سفارش ؤ واسطگی مرأ، تهرانˇ مئن، بتانسته بۊ انزلی منطقهٔ آزادˇ مئن مشغول به کار ببه!
جاده مئن می چشم بۊخؤرده "به منطقهٔ آزاد انزلی خوش آمدید"ˇ تابلؤیأ.
می دؤختر مره واورسه کی: مامان مگه منطقهٔ آزاد مال بندر انزلی نیست؟ چرا اینجا این‌جوری نوشته؟
بۊگؤفتم منطقهٔ آزاد دئه بندر انزلی شین نیه.
بۊگؤفت چرا؟
بۊگؤفتم هرتا شهرˇ منطقهٔ آزاد، أنˇ کۊچˇ فایده أنه کی خۊ مردۊمˇ ره اشتغال‌زایی بۊکۊنه ؤ شهرˇ اقتصاد ؤ پیشرفته یاور ببه. وقتی "بندر"ˇ کلمه، "أنزلی" ویرجا حذف ببه، یعنی دئه اۊنˇ شین نیه. واقعیتم هأنه کی أ منطقه بندر أنزلی ره هیچ فایده‌یی ناشته. کی أگه أتؤ بۊ أن همه جوانان کارˇ وأسی خۊشانˇ کشور ؤ شهرانˇ جا کۊچ نۊکۊدید غریبˇ سامان. راننده خۊ سرأ تکان بده ؤ هیچی نۊگؤفت. ایپچه بعد فرسیم مقصده. أنقدر شۊلؤغ بۊ کی منطقه پارکینگ پۊرأبؤسته‌بۊ. پارکینگ مجانی بۊ ولی چن‌وقته کی پۊلی بۊبؤسته ؤ تازه تعطیلˇ رۊزان أنˇ مبلغ بیشترم به؛ بۊمی ؤ غیرˇ بۊمی‌م نأره. می مؤشکل‌پسند دؤختر، ایته شلوار ؤ رۊسری خؤره بیهه. چیزی که مره خئلی جالب بۊ فۊرۊشگاهانی بۊ کی هف هزار تا پؤنزده هزار تۊمانی لیواس فۊرؤختیدی ؤ أشأنˇ تعدادم کم نبۊ. خاستم بشم داخل کی ایته قدیمی دۊسته بیدئم ؤ بنابۊکۊد حال ؤاحوال؛ فۊرۊشگاهه أنه نشان بدأم بۊگؤفتم معلۊم نیه لیواسان چۊتؤ تا أیه فارسه. چۊن خئلی نمˇ بۊیأ دهه. خنده بۊکۊد بۊگؤفت من بیشناوستم کی لیواسانه گۊنی مئن دریا تاودیدی کی گؤمرؤکه پۊل فأندید. بعد بۊجؤری طبقه أشأنأ خۊشکأکۊنید. بۊگؤفت می خاخؤر ایته أشانأ بیهئه بۊ، بندهٔ خۊدا حساسیت داشتی، تمامˇ أنˇ جانه خارش بیگیفته، آؤپیله بزه.
بۊگؤفتم پس معلۊم بۊبؤسته چره ارزان فۊرۊشیدی. تازه بقیهٔ فۊرۊشگاهانˇ کسب ؤ کارم کسادأکۊدید. خۊ سره باورده می گۊشˇ کۊن ایواشه بۊگؤفته: دۊرۊسه کی منطقهٔ آزاد شؤغل ایجاد بۊکۊده ولی اۊنˇ ورجا کاذبˇ شؤغلم ایجاد بۊکۊده. مره بۊگؤفته کی چنتا زن ؤ مرد شناسه کی ایپچه پۊلˇ وأسی کیف ؤ کفش ؤ وسیله منطقه جا خارج کۊنید ؤ فأرسانید دلالانˇ دس. زناکان چۊن چادؤر داریدی راحتتر ؤ ویشتر أ کارأ کۊنیدی ؤ أتؤ تانیدی ایپچه درآمد خۊشانˇ ره بدارید.
بۊگؤفته چن باری هم شاهد بۊ کی أشانأ بیگیفتیدی ولی زندگی هزینه ؤ بیکاری وأسی مجبۊر بۊبؤسته‌بید دۊوارده أ کاره بۊکۊنید. أنˇ مره خۊداحافظی بۊکۊدم واگردستیم بخانه.
خیابانˇ سر أمی همسایه پسرأ بیدئم کی چن تا مؤسافرˇ مره صحبت کۊدی. خۊشانˇ حیاطˇ مئن ایتا سۊییت بزئه‌بید ؤ عیدˇ تعطیلات ؤ تابستان اۊنه کرایه دئید. می دیلˇ مئن بۊگؤفتم دۊرۊسه مؤسافران ؤ تۊریستان شهرأ شۊلؤغأکۊنید ؤ نخاسته اجناسأ گرانأکۊنید ولی بعضیانˇ ره خؤب درآمدی أورید ؤ تانیدی ایپچه أ می شهرˇ اقتصادأ یاور دئید. می‌ره فکر کۊنم کی بندرˇ أنزلی خالی منطقهٔ آزاد نیه. أنˇ قشنگˇ تالاب تانه خئلی ویشتر تۊریست ؤ گردشگر بداره. شهرˇ مرکزˇ قدیمی ساختمانان مسۊلانˇ بیتوجهی مره دکالستن‌دریدی تانه مۊزه ببه ؤ ساعتˇ مناره کی قدیمˇ زمات دریانوردانˇ راهنما بۊ هسا تانه ایتا تاریخی یادگار ببه ؤ أنزلی بۊخؤفته اقتصاده ایپچه کۊمک بۊکۊنه.


صفحۀ می شهر در شمارۀ دوازدهم ماهنامۀ گیلان اؤجا

پ.ن:
این یادداشت برای نخستین بار در شمارۀ ۱۲ ماهنامۀ گیلانˇاؤجا منتشر شده.
برای اطلاع از چگونگی خواندن و نوشتن با رسم‌الخط گیلکی اینجا را ببینید.

۱ ۲ ۳
پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan